عاشقانه
با غمِ بی نهایتت قلبِ مرا نشآن نکن
پشتِ سرم برای خود یکسره بد گمان نکن
خسته تر از همیشه ام پایِ مرا میان نکش
پیشِ نگاه عاشقم صحبتِ دیگران نکن
گوشِ من از بهانه ها پُر شده در قرارمان
دیرکه میرسی دگر شِکوه از این زمان نکن
با منِ از تبارِ غم از ستمِ خزان نگو
اسمی از این و آن نبر اینهمه امتحان نکن
بابِ دلت نبوده ام در همه لحظه ها اگر...
این دوسه روزِ مانده را پای دلم زیان نکن
یاکه اگر به قول خود عاشق صاف و ساده ای
عشقِ مرا از عالَمی تا به ابد نهان نکن
پشتِ سرم برای خود یکسره بد گمان نکن
خسته تر از همیشه ام پایِ مرا میان نکش
پیشِ نگاه عاشقم صحبتِ دیگران نکن
گوشِ من از بهانه ها پُر شده در قرارمان
دیرکه میرسی دگر شِکوه از این زمان نکن
با منِ از تبارِ غم از ستمِ خزان نگو
اسمی از این و آن نبر اینهمه امتحان نکن
بابِ دلت نبوده ام در همه لحظه ها اگر...
این دوسه روزِ مانده را پای دلم زیان نکن
یاکه اگر به قول خود عاشق صاف و ساده ای
عشقِ مرا از عالَمی تا به ابد نهان نکن
۹.۹k
۰۳ آبان ۱۴۰۱