مجبور شدم برای ابطالِ پاره ای از مدارک، به مدرسه ی دبیرست
مجبور شدم برای ابطالِ پارهای از مدارک، به مدرسهی دبیرستانم بروم.
حالا موقعیت مکانیام ایستاده در همان راهرو، کنارِ دربِ دفتر است، با این تفاوت که مدیر به مادر زنگ نزده، تنبیه نشدهم و مجبور نیستم تمام طول روز صرفا برای درس عبرت باقی، ایستاده، از ضعف و گرسنگی به خود بپیچم.
حالا به اینجا آمدهم تا هرچیزی که بوده، پاک کنم.
هرچند که فعلِ " پاک شدن " برای بنده چیزیست مانندِ شوخ طبعیهایِ خدابیامرز چندلر.
▪︎مستند مشق شب🎬
ساختهی عباس کیارستمی
۱۳۶۷
▪︎افعیتهران
14030229
حالا موقعیت مکانیام ایستاده در همان راهرو، کنارِ دربِ دفتر است، با این تفاوت که مدیر به مادر زنگ نزده، تنبیه نشدهم و مجبور نیستم تمام طول روز صرفا برای درس عبرت باقی، ایستاده، از ضعف و گرسنگی به خود بپیچم.
حالا به اینجا آمدهم تا هرچیزی که بوده، پاک کنم.
هرچند که فعلِ " پاک شدن " برای بنده چیزیست مانندِ شوخ طبعیهایِ خدابیامرز چندلر.
▪︎مستند مشق شب🎬
ساختهی عباس کیارستمی
۱۳۶۷
▪︎افعیتهران
14030229
۶۴.۱k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳