صادق داروبرد . سفیدابه
کم شدم از تو کم شدم کم شدم از وفور تو
گم شدم از تو گم شدم گم شدم از حضور تو
آواره در قفس شدم ترانه خوان خاموشی
برهنه زیر تیغ تو چه دلبرانه می کشی
گر چه جدا از تو ولی همیشه با تو زیستم
من و تویی نکن که من کسی به جز تو نیستم
چیزی به خاموشی بگو نوری به تاریکی بزن
اخمی به تنهایی بکن تیره دلی نکن به من
گرم شو از جنون من ، من همه عشق و آتشم
مرا صدا کن و ببین چگونه شعله میکشم
نگاه کن ببین که من سایه ی بودن تو ام
بالا بلند عشق تو منم ولی من تو ام
دیگر نمانده چیزی از آینه تا رفتن من
تاب بیاور و بمان خسته نشو از من من
گم شدم از تو گم شدم گم شدم از حضور تو
آواره در قفس شدم ترانه خوان خاموشی
برهنه زیر تیغ تو چه دلبرانه می کشی
گر چه جدا از تو ولی همیشه با تو زیستم
من و تویی نکن که من کسی به جز تو نیستم
چیزی به خاموشی بگو نوری به تاریکی بزن
اخمی به تنهایی بکن تیره دلی نکن به من
گرم شو از جنون من ، من همه عشق و آتشم
مرا صدا کن و ببین چگونه شعله میکشم
نگاه کن ببین که من سایه ی بودن تو ام
بالا بلند عشق تو منم ولی من تو ام
دیگر نمانده چیزی از آینه تا رفتن من
تاب بیاور و بمان خسته نشو از من من
۳.۳k
۲۹ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.