♦️♦️♦️♦️
♦️♦️♦️♦️
✅بخش اول:
⭕️کوروش دربابل⭕️
کوروش پس ازفتح بابل حقوق مردم را نادیده نگرفت وچون ارزش تاریخ وتمدنی مردم آن سامان را میشناخت،درفردای یک پیروزی شگفت انگیز که هر فاتح دیگری را ازفرط غرور متزلزل میکرد بسیار ساده وانسانی رفتار کرد.
رفتار کوروش واحترام او به افکارو اندیشه واداب ورسوم دینی همه ملت تابع، موجب شگفتی کسانی شد که به او شکوه کرده بودند ووی را به بابل خواسته بودند، زیرا آنان آنچنان میپنداشتند که وقتی کوروش وارد بابل شود، انجا را یکسره ویران خواهد کرد. اما کوروش فرزانه بود ومیدانست که چنین کاری جز برانگیختن کینه ثمری نخواهد داشت و ازاین رو در ابادانی بابل واطراف آن کوشید و به تعمیر پرستشگاه ها پرداخت.
وی درروز سوم ماه مرهسوان یعنی دراکتبر و نوامبر سال ۵۳۸ پیش ازمیلاد خود را پادشاه بابل خواند.او چنان وانمود کرد که پسر محبوب مردوک خداوندگار بابل است وبه این ترتیب مقامی میانجی میان رعایا و خدای بابلی ها یافت،چون میخواست مردم بابل اورا مانند بیگانه نشمرند ونماینده مردوک بدانند.
ازاین رو بنابر رسوم بابلیان بر تخت نشست ودستور داد که کاهنان بزرگ بابل مراسم تاج گذاری اورا برپا کنند ودراین باره اعلامیه ای منتشر کنند.
✅بخش دوم:
⭕️کوروش دربابل⭕️
گزنفون مورخ یونانی که صدسال پس از وی میزیست مینویسد:
کوروش یک روز پیش از مراسم تاجگذاری دربابل جامه های مادی بین افسران عالی رتبه خود تقسیم کرد، زیرا جامه های مادی جامه های زیبایی بودند که پادشاهان ماد، قبل ازهخامنشیان برای افسران خود تهیه کرده بودند تا به انان شکوه بیشتری داده شود و پارسی ها که لباس ساده ای داشتند برای نخستین بار در آن روز لباس های فاخر مادی پوشیدند.
فردای آن روز پیش از برآمدن خورشید همه چیز آماده بود.
از هرطرف راهی که کوروش و همراهانش می بایستی بگذرند،سربازان به حالت آماده باش ایستاده بودند و درپشت این دیواری که از سربازان تشکیل شده بود، مردم بابل به تماشا ایستاده بودند.…
سواران ازاسب پیاده شده بودند ودستهارا به زیر لباس خود برده بودند واین یک رسم دربار هخامنشی بود .....
خود کوروش نمودار شد که برروی گردونه خویش با شکوه و جلال تمام ایستاده بود ، برسرش تاجی بود که دیهیمی دور آنر فرا گرفته بود.این دیهیم را خویشاوندان نزدیک شاه نیز برسر میگذاشتند.
کوروش لباسی ارغوانی به تن داشت که درمیان آن نوار سفیدی دوخته شده بود واین نوار سفید را باهمین ارایش تنها اوبه کار میبرد.
شلواری به رنگ ارغوانی برپا داشت وشنل آستین داری به رنگ ارغوانی پوشیده بود ودستهایش از آستین بیرون بود.
همین که مردم کوروش رادیدند ، از شکوه و زیبایی او خیره شدند وتعظیم کردند.کوروش زیبا بود و طبیعت چهره ای چنان درخشان به وی بخشیده بود که حتی درزمان گزنفون که حدود صدسال از ان موقع گذشته بود، همه زیبایی کوروش را به یاد داشتند ومردم غیر ایرانی سروده هایی اززیبایی کوروش برسرزبان داشتند وخود گزنفون این سروده ها را شنیده بود.
منبع:ایرانویج،بهرام فره وشی،ص:۵۲،۵۳،۵درود آریایی پاینده ایران وطنم
✅بخش اول:
⭕️کوروش دربابل⭕️
کوروش پس ازفتح بابل حقوق مردم را نادیده نگرفت وچون ارزش تاریخ وتمدنی مردم آن سامان را میشناخت،درفردای یک پیروزی شگفت انگیز که هر فاتح دیگری را ازفرط غرور متزلزل میکرد بسیار ساده وانسانی رفتار کرد.
رفتار کوروش واحترام او به افکارو اندیشه واداب ورسوم دینی همه ملت تابع، موجب شگفتی کسانی شد که به او شکوه کرده بودند ووی را به بابل خواسته بودند، زیرا آنان آنچنان میپنداشتند که وقتی کوروش وارد بابل شود، انجا را یکسره ویران خواهد کرد. اما کوروش فرزانه بود ومیدانست که چنین کاری جز برانگیختن کینه ثمری نخواهد داشت و ازاین رو در ابادانی بابل واطراف آن کوشید و به تعمیر پرستشگاه ها پرداخت.
وی درروز سوم ماه مرهسوان یعنی دراکتبر و نوامبر سال ۵۳۸ پیش ازمیلاد خود را پادشاه بابل خواند.او چنان وانمود کرد که پسر محبوب مردوک خداوندگار بابل است وبه این ترتیب مقامی میانجی میان رعایا و خدای بابلی ها یافت،چون میخواست مردم بابل اورا مانند بیگانه نشمرند ونماینده مردوک بدانند.
ازاین رو بنابر رسوم بابلیان بر تخت نشست ودستور داد که کاهنان بزرگ بابل مراسم تاج گذاری اورا برپا کنند ودراین باره اعلامیه ای منتشر کنند.
✅بخش دوم:
⭕️کوروش دربابل⭕️
گزنفون مورخ یونانی که صدسال پس از وی میزیست مینویسد:
کوروش یک روز پیش از مراسم تاجگذاری دربابل جامه های مادی بین افسران عالی رتبه خود تقسیم کرد، زیرا جامه های مادی جامه های زیبایی بودند که پادشاهان ماد، قبل ازهخامنشیان برای افسران خود تهیه کرده بودند تا به انان شکوه بیشتری داده شود و پارسی ها که لباس ساده ای داشتند برای نخستین بار در آن روز لباس های فاخر مادی پوشیدند.
فردای آن روز پیش از برآمدن خورشید همه چیز آماده بود.
از هرطرف راهی که کوروش و همراهانش می بایستی بگذرند،سربازان به حالت آماده باش ایستاده بودند و درپشت این دیواری که از سربازان تشکیل شده بود، مردم بابل به تماشا ایستاده بودند.…
سواران ازاسب پیاده شده بودند ودستهارا به زیر لباس خود برده بودند واین یک رسم دربار هخامنشی بود .....
خود کوروش نمودار شد که برروی گردونه خویش با شکوه و جلال تمام ایستاده بود ، برسرش تاجی بود که دیهیمی دور آنر فرا گرفته بود.این دیهیم را خویشاوندان نزدیک شاه نیز برسر میگذاشتند.
کوروش لباسی ارغوانی به تن داشت که درمیان آن نوار سفیدی دوخته شده بود واین نوار سفید را باهمین ارایش تنها اوبه کار میبرد.
شلواری به رنگ ارغوانی برپا داشت وشنل آستین داری به رنگ ارغوانی پوشیده بود ودستهایش از آستین بیرون بود.
همین که مردم کوروش رادیدند ، از شکوه و زیبایی او خیره شدند وتعظیم کردند.کوروش زیبا بود و طبیعت چهره ای چنان درخشان به وی بخشیده بود که حتی درزمان گزنفون که حدود صدسال از ان موقع گذشته بود، همه زیبایی کوروش را به یاد داشتند ومردم غیر ایرانی سروده هایی اززیبایی کوروش برسرزبان داشتند وخود گزنفون این سروده ها را شنیده بود.
منبع:ایرانویج،بهرام فره وشی،ص:۵۲،۵۳،۵درود آریایی پاینده ایران وطنم
۲.۶k
۱۵ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.