فقط مال من باش پارت ۱
اسمم یوناس من تویه خانواده پولدار بزرگ شدم وضعیت مالی مون خیلی خوبه بابام با شرکت بیگ هیت باهم کار میکنن منم علاف ولگرد خیابونا مثل همیشه مامانم گفت مامان:هییی یونا بجای اینکه تو خونه بشینی تو گوشی باشی یا با دوستات بری بیرون خوشبگذرونی برو کار کن من:مامان کار میخوام چیکار مامان:برای اینکه خودت کارای خودت و انجام بدی من:مامان من همینجوری خوبم مامان:به درک اصلا بمیرم تو خونه من:چشم هاهاها مامان:زهرمار یهو داشت دمپایشو در میاورد که پاشدم در رفتم تو اتاق همون موقع گوشیم زنگ خورد سولی بود یکی از بهتریم دوستام من یه عالمه دوست داشتم من:سلام کصکشم سولی:ماشالا سلام عنترم چه خبر(عشق با فحش☺😂😂) من:هیچی سولی:زنگ زدم بگم امشب بیا بریم بیرون با میون و نونا من:تو بگو یه درصد من نیام سولی:ببینم من:کجا بیام سولی:همون کافه همیشگی من:باشه(بچه ها یونام موتور داره☺) بعد رفتم آماده شدم و رفتم از خونه بیرون من:مامان من رفتم پیش دوستام مامان:برو دیر نیایا من:چشم رفتم سراغ موتورم خیلی شیک بود موتورم سوار شدم کلاه کاسکتمو گذاشتم سرم و رفتم همونجوری بادم میخوردم ولی عرق کردم یهو خوردم به ترافیک من:چیییییی پاشدم رو موتور وایسادم بالا رو نگاه کردم من:وات د فاخ چه خبره بعد نشستم رو موتور همون موقع یکی اومد کنارم با موتورش کلاه کاسکت سرش بود ندیدم چهرشو (جونگ کوکه اینجا عاشقش میشه جونگ کوک وقتی کلاهشو در میاره یونا 😐😂) گرمم بود کلاهمو در آوردم موهامو زدم کنار (اینجا جونگ کوک متوجه ظاهر یونا میشه اینجا رو صحنه آهسته کنید و آهنگ nothing like us رو پخش کنید☺)
از زبون جونگ کوک
محو اون دختر شدم وقتی موهاشو تکون داد تو هوا میخواستم یه چیزی بهش بگم ولی زبونم بند اومد نگفتم کلاهشو رو موتورش گذاشت منم کلاهمو در آوردم و قشنگ نگاش کردم
از زبون خودم
برگشتم طرف کسی که کنارم بود خیلی شوکه شدم جونگ کوک نگاهم به نگاهش دوخته شد انقدر هیجان زده بودم متوجه نشدم کی ترافیک باز شد همه پشتم بوق میزدن که به خودم اومدم و کلاهمو گذاشتم سرم و رفتم (حالا جونگ کوک صبح تا شب دنبال یوناعه و همه جا تعقیبش میکنه و خونشو پیدا میکنه و براش گل میفرسته تا اینکه بلخره بهش اعتراف میکنه) همون موقع گوشیم زنگ خورد چون موتور سواریم عالی بود موتور و یه دستی گرفتم و گوشیمم جواب دادم رو کلاه کاسکت همون موقع یه ماشین پیجید جلوم نزدیک بود بهش برخورد کنم ولی چرخیدم و به یکی برخورد کرد موتور سوار و هردومون چپه شدیم چیزیمون نشد کلاهمو در آوردم نمیدونستم کیه من:نمیبینی جلوتو اونم گفت تو داشتی با ماشین برخورد میکردی کلاهمو در آوردم اونم در آورد دوباره جونگ کوک بود من:ام حق با شماست من بی احتیات بودن نزدیک بود شمام آسیب ببینید
از زبون جونگ کوک
محو اون دختر شدم وقتی موهاشو تکون داد تو هوا میخواستم یه چیزی بهش بگم ولی زبونم بند اومد نگفتم کلاهشو رو موتورش گذاشت منم کلاهمو در آوردم و قشنگ نگاش کردم
از زبون خودم
برگشتم طرف کسی که کنارم بود خیلی شوکه شدم جونگ کوک نگاهم به نگاهش دوخته شد انقدر هیجان زده بودم متوجه نشدم کی ترافیک باز شد همه پشتم بوق میزدن که به خودم اومدم و کلاهمو گذاشتم سرم و رفتم (حالا جونگ کوک صبح تا شب دنبال یوناعه و همه جا تعقیبش میکنه و خونشو پیدا میکنه و براش گل میفرسته تا اینکه بلخره بهش اعتراف میکنه) همون موقع گوشیم زنگ خورد چون موتور سواریم عالی بود موتور و یه دستی گرفتم و گوشیمم جواب دادم رو کلاه کاسکت همون موقع یه ماشین پیجید جلوم نزدیک بود بهش برخورد کنم ولی چرخیدم و به یکی برخورد کرد موتور سوار و هردومون چپه شدیم چیزیمون نشد کلاهمو در آوردم نمیدونستم کیه من:نمیبینی جلوتو اونم گفت تو داشتی با ماشین برخورد میکردی کلاهمو در آوردم اونم در آورد دوباره جونگ کوک بود من:ام حق با شماست من بی احتیات بودن نزدیک بود شمام آسیب ببینید
۴۵.۸k
۲۲ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.