دلت می آید ؟
دلت می آید ؟
دلت می آید تمامِ این روزها را بی عاشقانه هایِ من سر کنی ؟
بی خنده هایِ من ؟
بی قهر و آشتی کردن و خلوت کردن ؟
دلت می آید من نباشم که چشمانم را از نگاهت بدزدم تا تو نبینی قطره قطره شوق در چشمانم حلقه زده ؟
دلت می آید من تنها به کافه بروم پشتِ میزِ دونفره بشینم و برایِ تو هم قهوه سفارش دهم و قهوه ی بیچاره از داغیِ نگاهِ منتظرم فکرِ یخ زدن را از سرش بیرون کند ؟
و آن طرف کافه چی به منِ همیشه دیوانه که هرروز می آیم و برایِ تویی که نیستی هم سفارش می دهم از سرِ دلسوزی سری تکان دهد و زیرِ لب دعایم کند ؟
می دانی . گاهی آرزو می کنم لااقل در خواب صدایت را می شنیدم اینگونه هرکه سراغت را می گرفت می گفتم صدایش سمفونیِ آرامش است خودش که جایِ خود دارد!
دلت می آید تمامِ این روزها را بی عاشقانه هایِ من سر کنی ؟
بی خنده هایِ من ؟
بی قهر و آشتی کردن و خلوت کردن ؟
دلت می آید من نباشم که چشمانم را از نگاهت بدزدم تا تو نبینی قطره قطره شوق در چشمانم حلقه زده ؟
دلت می آید من تنها به کافه بروم پشتِ میزِ دونفره بشینم و برایِ تو هم قهوه سفارش دهم و قهوه ی بیچاره از داغیِ نگاهِ منتظرم فکرِ یخ زدن را از سرش بیرون کند ؟
و آن طرف کافه چی به منِ همیشه دیوانه که هرروز می آیم و برایِ تویی که نیستی هم سفارش می دهم از سرِ دلسوزی سری تکان دهد و زیرِ لب دعایم کند ؟
می دانی . گاهی آرزو می کنم لااقل در خواب صدایت را می شنیدم اینگونه هرکه سراغت را می گرفت می گفتم صدایش سمفونیِ آرامش است خودش که جایِ خود دارد!
۶۵۹
۲۳ بهمن ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.