چشم خود بستم که

چشم خود بستم که
دیگر چشم مستش ننگرم
ناگهان دل داد زد: دیوانه! من می بینمش ..

#عاشقانه_ای_به_وقت_دلتنگی
دیدگاه ها (۱)

خدایا ما را به غصه های معمولی مان برگردان به قسط های عقب افت...

دلتنگم و دیدار تو درمان منستبیرنگ رخت زمانه زندان منستبر هیچ...

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیستطاقت بار فراق این همه ایامم ...

رسیده مبعث و امیدواریمبیاید او که عمری را نشسته بر سر راهشهم...

چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرمدل داد زد دیوانه من میبین...

زندگی خلاصه ایست از:ناخواسته به دنیا امدن، ناگهان بزرگ شدنمخ...

اگر ســاقی حسین است،من می نخورده مستمخبر از خود ندارم،که بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط