عاشقانه
برای دیدن چشمت دلم بهانه گرفت
شکست و زیر نگاه تو آشیانه گرفت
قسم به بارش ابری که در نگاه تو بود
کویر تشنه ی قلب مرا جوانه گرفت
بلند کرد نگاهم تن مرا از خاک
که طاق طبع بلند تو را نشانه گرفت
منی که هرچه نوشتم هوای مرثیه داشت
مخاطبش تو شدی؛ حالت ترانه گرفت
همین که بر سر هر واژه عشق پاشیدی
خدا هم از غزلم عکس عاشقانه گرفت
غروب بود و نگاهم به روی شب خندید
که حق صبر خودش را از این زمانه گرفت
غریبه ای که به آواره بودنش خوش بود
کنار چشمه ی جوشان شعر خانه گرفت
شکست و زیر نگاه تو آشیانه گرفت
قسم به بارش ابری که در نگاه تو بود
کویر تشنه ی قلب مرا جوانه گرفت
بلند کرد نگاهم تن مرا از خاک
که طاق طبع بلند تو را نشانه گرفت
منی که هرچه نوشتم هوای مرثیه داشت
مخاطبش تو شدی؛ حالت ترانه گرفت
همین که بر سر هر واژه عشق پاشیدی
خدا هم از غزلم عکس عاشقانه گرفت
غروب بود و نگاهم به روی شب خندید
که حق صبر خودش را از این زمانه گرفت
غریبه ای که به آواره بودنش خوش بود
کنار چشمه ی جوشان شعر خانه گرفت
۹.۳k
۱۰ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.