چرا عوضی شدی پارت ۲
شخصیت یونگی و جیمین
شخصیت جیمین پسر کمی سرد قلدر احساساتی در حالت مخفی عاشق
فیلمهای تخیلی کمدی و عاشقانه ، فقیر و خرج خواهر و مادر و پدرشو خودش
در میاره توی سوپر مارکت کار میکنه و بعد میره رستوران درون گراست سرعت دوست داره
شخصیت یونگی پسر با احساس پولدار مهربون دلسوز دعوایی
بزن بهادر وارث یکی از شرکتهای معروف کره جنوبی که
اومده داخل مدرسه معمولی تا بتونه با دیگران ارتباط برقرار کنه و این دستور پدرشه وضعیف برون گراست از چیز سریع خوشش میاد ولی کمی هم میترسه
شخصیت پدر یونگی و عصبانی و اهل کتک زدن یون عصبی و خشن بیرحم و عوضی لاشخور یا لاشی
شخصیت مادر یونگی زن مهربانو دل رحم که
یکی از مهمترین آدمها در کره جنوبی حساب میشود ولی همیشه خدا با پدر یونگی شخص می یون درگیر و دعواست خیلی
هم ثروتمند و زیباست
پرش زمانی به فردا صبح و اجرای
نمایش همه چی عالی بود یونگی ا و جیمین نقش شون را درست انجام دادند و تونستند توی مدرسه خودشون باعث نقش آفرینی بشن
بعد از سخن رانی ها ؟،جیمین متوجه شد یونگی ترسیده برگشت
رفت طرفش یونگی بایه حالت جیمین نگاه کرد که یه چیز توی دل جیمین عوض شد یه حالت عجیب ولی قلبش دلش بی قراری میکردم اون ته دلش مال یونگی شده بود اما خوشش نمیومد اون همیشه اوزون بود به اندازه درست حسابی حرف نمیزد درسش بد بود ولی نمره هاشو خریده بودان خیلی غیبت داشت
شخصیت جیمین پسر کمی سرد قلدر احساساتی در حالت مخفی عاشق
فیلمهای تخیلی کمدی و عاشقانه ، فقیر و خرج خواهر و مادر و پدرشو خودش
در میاره توی سوپر مارکت کار میکنه و بعد میره رستوران درون گراست سرعت دوست داره
شخصیت یونگی پسر با احساس پولدار مهربون دلسوز دعوایی
بزن بهادر وارث یکی از شرکتهای معروف کره جنوبی که
اومده داخل مدرسه معمولی تا بتونه با دیگران ارتباط برقرار کنه و این دستور پدرشه وضعیف برون گراست از چیز سریع خوشش میاد ولی کمی هم میترسه
شخصیت پدر یونگی و عصبانی و اهل کتک زدن یون عصبی و خشن بیرحم و عوضی لاشخور یا لاشی
شخصیت مادر یونگی زن مهربانو دل رحم که
یکی از مهمترین آدمها در کره جنوبی حساب میشود ولی همیشه خدا با پدر یونگی شخص می یون درگیر و دعواست خیلی
هم ثروتمند و زیباست
پرش زمانی به فردا صبح و اجرای
نمایش همه چی عالی بود یونگی ا و جیمین نقش شون را درست انجام دادند و تونستند توی مدرسه خودشون باعث نقش آفرینی بشن
بعد از سخن رانی ها ؟،جیمین متوجه شد یونگی ترسیده برگشت
رفت طرفش یونگی بایه حالت جیمین نگاه کرد که یه چیز توی دل جیمین عوض شد یه حالت عجیب ولی قلبش دلش بی قراری میکردم اون ته دلش مال یونگی شده بود اما خوشش نمیومد اون همیشه اوزون بود به اندازه درست حسابی حرف نمیزد درسش بد بود ولی نمره هاشو خریده بودان خیلی غیبت داشت
۱۹۶
۳۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.