💞💗شروعی دوباره پارت 3💗💞
ویوی شوگا:
هلو من شوگا هستم 28 سالمه شغلم هم پلیس مخفی هستش ولی خب به کسی نگفتم، من از ی دختری خیلی خوشم میاد که دختر عممه ولی هنوز بهش نگفتم، اسمش رزیه (چیه فک کردی شوگا آخر به رزی میرسه؟ خاک تو سرت با این طرز فکرت رزی آخر به جیمین میرسه) خب جوری رفتار میکنم که انگار به چپم هم نیس ولی خب نمی دونم دوستم داره یا نه، خب بیخیال بعد اینکه رزی مارو با اردنگی پرت کرد بیرون من هم رفتم پایین و نشستم رو مبل جین و ته هم اومدن کنارم نشستن که عمه گفت
م/ر: عه بچه ها چی شد چرا اومدین پایین؟ رزی کو؟
شوگا: راستش.....
که رزی اومد پایین و ی لباس باز پوشیده بود و 4 تا تفنگ تو جیب پشتیش بود مو هاشم باز بود،ولی خیلی جذاب شده (عکس میدم)
می خواستم چیزی بگم که.....
ب/ر: با این لباس کجا میری؟ 🤨
ب/ج: آره راس میگه اصلا مناسب بیرون رفتن نیست
ب/ت: و خیلی هم بازه
ب/ش: من نمیزارم خواهرزادم اینجوری بره بیرون
م/ر: عه بچمو چیکار دارین بزارین هر جور میخواد بگرده
که دیگه نتونستم تحمل کنم و بلند گفتم
شوگا: نه مگه دختر با همچین لباسی اونم این وقت شب بیرون میره؟ (ساعت 1 شبه😄)
رزی: عههههههههههه به شما چه من چی میپوشم
ب/ش: عمو هات هستیم عزیزم😐🤨
رزی: خب دلم خواست اینجوری لباس پوشیدم
ب/ت: پس جیسو با چه لباسی بیرون رفت؟
ب /ر: هودی
ب/ج: چرا هنوز برنگشته؟
رزی: منم دارم میرم دنبال اون
جین: مگه نگفتی معموریت داری
*همه تعجب کردن*
رزی: ای جین پدسگ نمیتونی دو دقیقه اون دهنو ببندی؟
ب/ج: اهممممممم
رزی: آ ببخشید عمو، ای جین توله سگ
ب/ج: اهمممممممممممممممممممم
رزی: یعنی چیزه، چیزه، ای جین هندسام
ب/ج: آفرین
م/ر: از اینا گذشته تو همه رو پیچوندی که کجا بری؟ پیش دوس پسرت؟ دوس پسر داری
رزی: ماماااااااانـ این چه حرفیه دوس پسر کجا بود؟!
شوگا: مطمئنی که دوس پسر نداری دیگه؟!
رزی: آرهههههههه
تهیونگ: پس کجا میری؟
رزی: پیش، پیش جنی
هلو من شوگا هستم 28 سالمه شغلم هم پلیس مخفی هستش ولی خب به کسی نگفتم، من از ی دختری خیلی خوشم میاد که دختر عممه ولی هنوز بهش نگفتم، اسمش رزیه (چیه فک کردی شوگا آخر به رزی میرسه؟ خاک تو سرت با این طرز فکرت رزی آخر به جیمین میرسه) خب جوری رفتار میکنم که انگار به چپم هم نیس ولی خب نمی دونم دوستم داره یا نه، خب بیخیال بعد اینکه رزی مارو با اردنگی پرت کرد بیرون من هم رفتم پایین و نشستم رو مبل جین و ته هم اومدن کنارم نشستن که عمه گفت
م/ر: عه بچه ها چی شد چرا اومدین پایین؟ رزی کو؟
شوگا: راستش.....
که رزی اومد پایین و ی لباس باز پوشیده بود و 4 تا تفنگ تو جیب پشتیش بود مو هاشم باز بود،ولی خیلی جذاب شده (عکس میدم)
می خواستم چیزی بگم که.....
ب/ر: با این لباس کجا میری؟ 🤨
ب/ج: آره راس میگه اصلا مناسب بیرون رفتن نیست
ب/ت: و خیلی هم بازه
ب/ش: من نمیزارم خواهرزادم اینجوری بره بیرون
م/ر: عه بچمو چیکار دارین بزارین هر جور میخواد بگرده
که دیگه نتونستم تحمل کنم و بلند گفتم
شوگا: نه مگه دختر با همچین لباسی اونم این وقت شب بیرون میره؟ (ساعت 1 شبه😄)
رزی: عههههههههههه به شما چه من چی میپوشم
ب/ش: عمو هات هستیم عزیزم😐🤨
رزی: خب دلم خواست اینجوری لباس پوشیدم
ب/ت: پس جیسو با چه لباسی بیرون رفت؟
ب /ر: هودی
ب/ج: چرا هنوز برنگشته؟
رزی: منم دارم میرم دنبال اون
جین: مگه نگفتی معموریت داری
*همه تعجب کردن*
رزی: ای جین پدسگ نمیتونی دو دقیقه اون دهنو ببندی؟
ب/ج: اهممممممم
رزی: آ ببخشید عمو، ای جین توله سگ
ب/ج: اهمممممممممممممممممممم
رزی: یعنی چیزه، چیزه، ای جین هندسام
ب/ج: آفرین
م/ر: از اینا گذشته تو همه رو پیچوندی که کجا بری؟ پیش دوس پسرت؟ دوس پسر داری
رزی: ماماااااااانـ این چه حرفیه دوس پسر کجا بود؟!
شوگا: مطمئنی که دوس پسر نداری دیگه؟!
رزی: آرهههههههه
تهیونگ: پس کجا میری؟
رزی: پیش، پیش جنی
۶.۶k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.