دلتنگےآدم را به خیابان میکشد
دلتنگےآدم را به خیابان میکشد
دلتنگم!
و مردم نمیفهمند
قدم زدن گاهے
از گریه کردن غم انگیز تر است!
مثل تو
که فکر میکردےسیگار کشیدن
کار مردانه اے است!
دل تنگم!
باید تو را به یاد بیاورم
به من فکر کن!
به نیمه شبےکه تورا ندارم!
از آدم ها بیشتر از تنهایے میترسم،
و فکر میکنم مرگ،
با من چه نسبتےدارد؟!
باید تو را به یاد بیاورم
زمستان هاےبے برف بےرحم ترند
مثل زنان بے عشق
مثل من...
که نامت را هم فراموش کرده ام
اما هنوز دوستت دارم
به من فکر کن...
به نیمه شبےزمستانے
که سیگارت را رها کنے
تا مرا در آغوش بگیرے
لب هایت را بگذارےروے موهایم...
من اسمت را به یاد نیاورم
و تو فراموش کنے
گریه کار مردانه اےنیست
قرار است فردا صبح
رفتگر ها جسدم را پیدا کنند
زنےکه از نداشتنت یخ زده
و گنجشک ها برایش گریه میکنند
به من فکر کن
به جنازه ےزخمےزنے
که موهایش بوے سیگار میدهد
و با ناخن
اسمت را روے تنش تراشیده است .
دلتنگم!
و مردم نمیفهمند
قدم زدن گاهے
از گریه کردن غم انگیز تر است!
مثل تو
که فکر میکردےسیگار کشیدن
کار مردانه اے است!
دل تنگم!
باید تو را به یاد بیاورم
به من فکر کن!
به نیمه شبےکه تورا ندارم!
از آدم ها بیشتر از تنهایے میترسم،
و فکر میکنم مرگ،
با من چه نسبتےدارد؟!
باید تو را به یاد بیاورم
زمستان هاےبے برف بےرحم ترند
مثل زنان بے عشق
مثل من...
که نامت را هم فراموش کرده ام
اما هنوز دوستت دارم
به من فکر کن...
به نیمه شبےزمستانے
که سیگارت را رها کنے
تا مرا در آغوش بگیرے
لب هایت را بگذارےروے موهایم...
من اسمت را به یاد نیاورم
و تو فراموش کنے
گریه کار مردانه اےنیست
قرار است فردا صبح
رفتگر ها جسدم را پیدا کنند
زنےکه از نداشتنت یخ زده
و گنجشک ها برایش گریه میکنند
به من فکر کن
به جنازه ےزخمےزنے
که موهایش بوے سیگار میدهد
و با ناخن
اسمت را روے تنش تراشیده است .
۲.۷k
۲۴ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.