شب است وسکوت ومن وجام عشق
شب است وسکوت ومن وجام عشق
همیشه چنین باد هنگام عشق
شب است و مه است و شراب و نگار
خدایا مکن صبح این شام عشق
چو با زلف او دست من بسته اند
رهایی نمی خواهم از دام عشق
به حسرت همه عمر خواهد گذشت
بجز سر خوشی های ایام عشق
مده فرصت از دست وقت بهار
بپا کن سراپرده بربام عشق
وضو کن به می وانگه آغاز کن
سر آغاز هر نامه با نام عشق
چه شیرین و خوش بود آغاز عشق
خدایا مدد کن به فرجام عشق
همیشه چنین باد هنگام عشق
شب است و مه است و شراب و نگار
خدایا مکن صبح این شام عشق
چو با زلف او دست من بسته اند
رهایی نمی خواهم از دام عشق
به حسرت همه عمر خواهد گذشت
بجز سر خوشی های ایام عشق
مده فرصت از دست وقت بهار
بپا کن سراپرده بربام عشق
وضو کن به می وانگه آغاز کن
سر آغاز هر نامه با نام عشق
چه شیرین و خوش بود آغاز عشق
خدایا مدد کن به فرجام عشق
۴.۰k
۰۴ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.