احمد مشجری شاعر کاشانی
حاج "احمد مشجری"، متخلص به "محبوب" شاعر و مداح معاصر کاشانی، فرزند "ابوالقاسم"، زادهی سال ۱۳۱۸ خورشیدی در کاشان بود.
وى در ابتدا «مجرم» تخلّص میكرد كه سپس آنرا به «مخلص» تغيير داد و بالاخره به پيشنهاد رئيس انجمن ادبى صبا، ميرزا حسين على منشى، تخلص «محبوب» را برگزيد.
از او کتاب «نغمههاى كاشان» مجموعه اشعار ایشان، در سال ۱۳۵۰، با هميارى و همکاری دوستش "احمد قنادزاده" و کتاب "سفینه محبوب" توسط انتشارات دعوت در سال ۱۳۸۶ چاپ و منتشر شده است..
وی در ۳۰ آذرماه ۱۴۰۲ درگذشت.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
من از جان بنده ی جان آفرینم
مدیحت گوی خیرالمرسلینم
بود مهر علی، مهر پیمبر
مرام و مسلک و آئین و دینم
به مدح حضرت عباس ریزد
گهر از طبع معنی آفرینم
به هنگام غزا فرمود با خصم
که فرزند امیرالمؤمنیم
ابوالفضلم، ز حیدر یادگارم
برادر را بهین یار و معینم
منم آن یکه تاز عرصه ی رزم
که در میدان چو شیر خشمگینم
سپهسالار اردوی حسینم
ولای او بود حصن حصینم
ز خوان نعمت او ریزه خوارم
به گرد خرمن او خوشه چینم
در پر ارج بحر طا و هایم
مهی از آسمان یا و سینم
مگر ای قوم بدسیرت ندانید
به جان پروده ی امالبنینم
به راه دوست میجنگم چو حیدر
که دشمن نیز گوید آفرینم
به میدان شجاعت یکه تازم
به دریای وفا در ثمینم
به دانشگاه پر ارج محمد
بهین درس است قرآن مبینم
به هنگام دعا عبد مطیعم
به رزم خصم دون شیر عرینم
به محراب عبادت آن چنانم
به میدان شجاعت این چنینم
به دیو خصم بیدین چیره گردم
که باشد نام حق نقش نگینم
هما وردی نمیبینم به دوران
میان جنگجویان بیقرینم
حسینبنعلی را جان نثارم
مطیع آن امام متقینم
اگرچه میر میدان نبردم
کهین آستان آن مهینم
به هفده منصبم منصوب فرمود
حسین آن خسرو دنیا و دینم
چه غم از آنکه با تیغ یمانی
جدا گردد ز تن دست یمینم
چو از زین سرنگون گردید گفتا
برادر جان، نگر حال حزینم
دلم خواهد درین دیدار آخر
گلی از گلشن رویت به چینم
برادر آرزویم غیر از این نیست
که وقت مرگ رخسارت به بینم
مبر در خیمهام جان برادر
ز روی کودکانت شرمگینم
ابوالفضلا من آن «محبوب» زارم
که مهرت شد عجین با ماء و طینم
چه خواهد شد نهی پا بر سر من
بگیری دست روز واپسینم
ترا باشم غلام حلقه در گوش
اگر نیکم اگر بد خود همینم.
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
وى در ابتدا «مجرم» تخلّص میكرد كه سپس آنرا به «مخلص» تغيير داد و بالاخره به پيشنهاد رئيس انجمن ادبى صبا، ميرزا حسين على منشى، تخلص «محبوب» را برگزيد.
از او کتاب «نغمههاى كاشان» مجموعه اشعار ایشان، در سال ۱۳۵۰، با هميارى و همکاری دوستش "احمد قنادزاده" و کتاب "سفینه محبوب" توسط انتشارات دعوت در سال ۱۳۸۶ چاپ و منتشر شده است..
وی در ۳۰ آذرماه ۱۴۰۲ درگذشت.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
من از جان بنده ی جان آفرینم
مدیحت گوی خیرالمرسلینم
بود مهر علی، مهر پیمبر
مرام و مسلک و آئین و دینم
به مدح حضرت عباس ریزد
گهر از طبع معنی آفرینم
به هنگام غزا فرمود با خصم
که فرزند امیرالمؤمنیم
ابوالفضلم، ز حیدر یادگارم
برادر را بهین یار و معینم
منم آن یکه تاز عرصه ی رزم
که در میدان چو شیر خشمگینم
سپهسالار اردوی حسینم
ولای او بود حصن حصینم
ز خوان نعمت او ریزه خوارم
به گرد خرمن او خوشه چینم
در پر ارج بحر طا و هایم
مهی از آسمان یا و سینم
مگر ای قوم بدسیرت ندانید
به جان پروده ی امالبنینم
به راه دوست میجنگم چو حیدر
که دشمن نیز گوید آفرینم
به میدان شجاعت یکه تازم
به دریای وفا در ثمینم
به دانشگاه پر ارج محمد
بهین درس است قرآن مبینم
به هنگام دعا عبد مطیعم
به رزم خصم دون شیر عرینم
به محراب عبادت آن چنانم
به میدان شجاعت این چنینم
به دیو خصم بیدین چیره گردم
که باشد نام حق نقش نگینم
هما وردی نمیبینم به دوران
میان جنگجویان بیقرینم
حسینبنعلی را جان نثارم
مطیع آن امام متقینم
اگرچه میر میدان نبردم
کهین آستان آن مهینم
به هفده منصبم منصوب فرمود
حسین آن خسرو دنیا و دینم
چه غم از آنکه با تیغ یمانی
جدا گردد ز تن دست یمینم
چو از زین سرنگون گردید گفتا
برادر جان، نگر حال حزینم
دلم خواهد درین دیدار آخر
گلی از گلشن رویت به چینم
برادر آرزویم غیر از این نیست
که وقت مرگ رخسارت به بینم
مبر در خیمهام جان برادر
ز روی کودکانت شرمگینم
ابوالفضلا من آن «محبوب» زارم
که مهرت شد عجین با ماء و طینم
چه خواهد شد نهی پا بر سر من
بگیری دست روز واپسینم
ترا باشم غلام حلقه در گوش
اگر نیکم اگر بد خود همینم.
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
۱.۴k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.