فن فیک عشق در شب
پارت ۵ ( اخر)
ا/ت: مایکییییی حالت ... خوبه؟ با گریه*
مایکی: ا.اره
کوکو با بیشترین سرعت ممکن میرفت اما چون خیابونا مال خودشون بود کسی نمیتونست چیزی بگه
بلخره بعد از ۱۰ دقیقه رسیدیم بیمارستان خصوصی مایکی
درسته خصوصی چون اونا باند خلاف کارن خب نمیتونن برم بیمارستان معمولی
مایکی رو سریع بردن پیش دکتر و اون رفت اتاق عمل
و رئیس بیمارستان دستور داد به فرد دیگه ای خدمات ندهند و در بیمارستان رو بست
بعد از چند ساعت دکتر گفت ک مایکی رفته تو کما منم خیلی ترسیده بودم ولی انکار کردم و نشون ندادم
۲ هفته گذشت و کیساکی تو این دوهفته ب من خیلی نزدیک شده بود درحد ی دوست واقعی هرچند ک هنوز کار های احمقانه و بدش ت سرم هست ولی از حق نگذریم دوست خوبیه همیشه هوامو داره و کسی حتی خانوادم نمیتونن بهم چیزی بگن
۶ دسامبر (۱۵ آذر)
زینگگگگگ صدای تلفن ا/ت
ا/ت: الو؟
ران: هی ا/ت چطوری ؟
ا/ت: رااان توییییی؟
ران: آره خودمم و خندید *
ا/ت: وای حالت خوبه؟ خیلی خوشحال ک صدات رو میشنوم راستی مایک...
ران: مایکی حالش خوب شده و میتونه حرف بزنه و ازن میخوام تا ۱۰ دقیقه ی دیگ آماده شی بریم پیشش
ا/ت: خیلی خوشحالم ولی ۱۰ دقیقه کمه
ران: تو انقدر خوش تیپ و خ شکلی ک نیازی نیست آماده شی... ۵ دقیقه دیگ منتظرم باش
ا/ت: باش
و قطع کرد
ا/ت سریع آماده شد و منتظر موند داشت عطر میزد ک صدای در آوند سریع کفشش رو برداشت رو رفت دم در ک ران رو دید بغلش گرد و رفتن سوار ماشین لوکس ران شدن وقتی رسیدن بیمارستان ی راست دارد اتاق مایکی شدن ک ماکیی با چهره ی تعجب کرده ب ا/ت نگاه میکرد
مایکی: ا.ا/تتتت
ا/ت: سریع ب طرف مایکی دوید و اون رو بغل کرد
ا/ت : دلم برات تنگ شده بود... مایکی
مایکی : من هم همینطور ا/ت ......... ولی الان... چیز مهم تری باید بهت بگم
ا/ت : کمی تعجب کرد و گفت.: چی میخواستی بگی ؟
مایکی: ران برو بیرون
ران : بله قربان و رفت*
مایکی: ا/ت میدونم این چیزی ک میگم مسخرست ولی احساس واقعی منه و اینم میدونم ک تو این مدت با کیساکی رابطت بهتر شده اما.... من....م.من...
ا/ت : مایکی... راحت باش
مایکی: عاشقتم ا/ت
ا/ت : ... خب .. راستش ... من... دوست ندارم
مایکی: چ.چی؟
ا/ت : عاشقتم
و دوباره مایکی رو بغل کرد اما این دفعه سفت تر
از اون روز ب بعد ا/ت کمار با کیساکی حرف میزد و بیشتر با ماکی بود ماکی هم عذاب وجدان کمتری داشت
لایک و فالوووو
درخواستی قبوله
ا/ت: مایکییییی حالت ... خوبه؟ با گریه*
مایکی: ا.اره
کوکو با بیشترین سرعت ممکن میرفت اما چون خیابونا مال خودشون بود کسی نمیتونست چیزی بگه
بلخره بعد از ۱۰ دقیقه رسیدیم بیمارستان خصوصی مایکی
درسته خصوصی چون اونا باند خلاف کارن خب نمیتونن برم بیمارستان معمولی
مایکی رو سریع بردن پیش دکتر و اون رفت اتاق عمل
و رئیس بیمارستان دستور داد به فرد دیگه ای خدمات ندهند و در بیمارستان رو بست
بعد از چند ساعت دکتر گفت ک مایکی رفته تو کما منم خیلی ترسیده بودم ولی انکار کردم و نشون ندادم
۲ هفته گذشت و کیساکی تو این دوهفته ب من خیلی نزدیک شده بود درحد ی دوست واقعی هرچند ک هنوز کار های احمقانه و بدش ت سرم هست ولی از حق نگذریم دوست خوبیه همیشه هوامو داره و کسی حتی خانوادم نمیتونن بهم چیزی بگن
۶ دسامبر (۱۵ آذر)
زینگگگگگ صدای تلفن ا/ت
ا/ت: الو؟
ران: هی ا/ت چطوری ؟
ا/ت: رااان توییییی؟
ران: آره خودمم و خندید *
ا/ت: وای حالت خوبه؟ خیلی خوشحال ک صدات رو میشنوم راستی مایک...
ران: مایکی حالش خوب شده و میتونه حرف بزنه و ازن میخوام تا ۱۰ دقیقه ی دیگ آماده شی بریم پیشش
ا/ت: خیلی خوشحالم ولی ۱۰ دقیقه کمه
ران: تو انقدر خوش تیپ و خ شکلی ک نیازی نیست آماده شی... ۵ دقیقه دیگ منتظرم باش
ا/ت: باش
و قطع کرد
ا/ت سریع آماده شد و منتظر موند داشت عطر میزد ک صدای در آوند سریع کفشش رو برداشت رو رفت دم در ک ران رو دید بغلش گرد و رفتن سوار ماشین لوکس ران شدن وقتی رسیدن بیمارستان ی راست دارد اتاق مایکی شدن ک ماکیی با چهره ی تعجب کرده ب ا/ت نگاه میکرد
مایکی: ا.ا/تتتت
ا/ت: سریع ب طرف مایکی دوید و اون رو بغل کرد
ا/ت : دلم برات تنگ شده بود... مایکی
مایکی : من هم همینطور ا/ت ......... ولی الان... چیز مهم تری باید بهت بگم
ا/ت : کمی تعجب کرد و گفت.: چی میخواستی بگی ؟
مایکی: ران برو بیرون
ران : بله قربان و رفت*
مایکی: ا/ت میدونم این چیزی ک میگم مسخرست ولی احساس واقعی منه و اینم میدونم ک تو این مدت با کیساکی رابطت بهتر شده اما.... من....م.من...
ا/ت : مایکی... راحت باش
مایکی: عاشقتم ا/ت
ا/ت : ... خب .. راستش ... من... دوست ندارم
مایکی: چ.چی؟
ا/ت : عاشقتم
و دوباره مایکی رو بغل کرد اما این دفعه سفت تر
از اون روز ب بعد ا/ت کمار با کیساکی حرف میزد و بیشتر با ماکی بود ماکی هم عذاب وجدان کمتری داشت
لایک و فالوووو
درخواستی قبوله
۱۷.۴k
۱۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.