ادامه رمان....
ادامه رمان....
(ساناز)
هندزفریمو گذاشتم تو گوشم
سرم رو به پنجره تکیه دادم و نگاهمو و به منظره های زیبایی شمال دوختم خیلی دوست داشتم جاده های شمال و روستاهاشو
خیلییییییییییییییییییییییییی
اهنگ مرتضی پاشایی تو گوشم پیچید
بازم به یه لبخند دلبسته دلم
آواره ی ساده وابسته دلم
غم خسته دلم از دست دلم
مجنونه پریشون دیوونه دلم
هر جایی که میرم میمونه دلم میخونه دلم بی خونه دلم
دله من سر به راه نمیشه عاشقه همیشه
میگم آخه بسه میگه آخریشه
دله من با خودم غریبست باز میمونه بی کس
خسته میشم از بس بی حواسه سادست
این حسه جدیدو دوست داره دلم حالش بده انگار بیماره دلم
عاشق شده باز بیکاره دلم
پیشه یکی دیگه باز گیره دلم با من مثه هر روز درگیره دلم
آرامشه من زد زیر دلم
دله من سر به راه نمیشه عاشقه همیشه
میگم آخه بسه میگه آخریشه
دله من با خودم غریبست باز میمونه بی کس
خسته میشم از بس بی حواسه سادست
دله من با خودم غریبست
باز میمونه بی کس
خسته میشم از بس
بی حواسه سادست
همینجور که اهنگ میخونید خوابم برد
(فروغ)
یه ساعت بود تو راه بودیم
همش اهنگ غمگین گذاشته خدا خیر نبینه
فلشمو از تو کیفم در وردم
و فلش خودمو جایی فلش اون زدم
اهنگ فوق العاده پخش شد
بین ما فوق العاده بود
همه چی رک و ساده بود
انگار دنیا به ما این رُلو داده بود
بریم تا آخر خط
بشیم ما از همه رد
این بار خدا اما ناراحته بد
عشقمون قط و وصل
میشه بین هر دو فصل
زمستون چترو بست و آفتاب تو ...
اتاقم پاتوقمونه
معتادم با تو بخونه
دو تا همزاده دیوونه
اگه اون تا صب بمونه
میشیم ما دوباره دوست
می رسی کجا یه روز
گفتم نفستم و کردم اون ششاتو بوس
دوستامون حسودن
با بوس آروم هنوزم
میشی چون فوق العاده س
برامون رُلا ساده س
بین ما فوق العاده بود
همه چی رک و ساده بود
انگار دنیا به ما این رُلو داده بود
بریم تا آخر خط بشیم ما از همه رد
این بار خدا اما ناراحته بد
اونی که باش ظهر شب
صب میشه باشو
بعد یه سال سیجل هنوز خل میشه باش
دوس دختر منه بینمون جفت شیشه تاس
خورشید و ماه تو یه آسمون
یه گوشه باز لباسمون
تو مدرسه نیستیم کلاسمون
نگران عشق نیستیم نه درازه اون
بین ما عین باده
آره میاد فی البداهه
بهترین آهنگیم ولی نه رو نت نیستیم
خوشتیپیم اما رو مُد نیستیم
سینه ت کوچیک اما دنیامون بزرگ
می کنیم با هم خدامونو شکر
بین ما فوق العاده بود
همه چی رک و ساده بود
انگار دنیا به ما این رُلو داده بود
بریم تا آخر خط بشیم ما از همه رد
این بار خدا اما ناراحته بد
لباس چرم سیات
خودت آروم تو نگاهت حرف زیاد
زمان برگرده بیاد
می بوسمت دوباره
من یه جایی لب دیوار
تو شهر تا همیشه بوی ما رو میده
بیرونمون نمی کنه چون توی ما رو دیده
جای ما نیست توی قاب و شیشه
این همه داستان عجیب قبل ما بوده
پَ لابد میشه
پَ لابد میشه
پس لابد میشه
منم با اهنگ بلند میخوندم
اصلا حواسم به وجود این کره خر هم نبود
کره خر چیه
این خوده خره
(اشوان)
من:مامان بزرگ
مامان بزرگ:جانم
من:بچه ها میخوان بیان
چشاش برق زد
مامان بزرگ:خوش بیان قدمشون رو جفت چشام
من:اخه دوستاشونم باهاشون هستن تعداد زیاده
مامان بزرگ:فدا سرت پسرم من میرم با خاله زری این لباس هارو میشورم میام تو هم برات کیک و ابمیوه ای که دوست داشتی درست کردم برو بخور
یاد اون روزا افتادم یه پسره تخسی که لنگه نداشت...
اما با ورود اون....هی....یعنی باید بابارو تقصیر کار بدونم؟؟؟...خدایا کمکم کن دارم دیوونه میشم....
(ساناز)
هندزفریمو گذاشتم تو گوشم
سرم رو به پنجره تکیه دادم و نگاهمو و به منظره های زیبایی شمال دوختم خیلی دوست داشتم جاده های شمال و روستاهاشو
خیلییییییییییییییییییییییییی
اهنگ مرتضی پاشایی تو گوشم پیچید
بازم به یه لبخند دلبسته دلم
آواره ی ساده وابسته دلم
غم خسته دلم از دست دلم
مجنونه پریشون دیوونه دلم
هر جایی که میرم میمونه دلم میخونه دلم بی خونه دلم
دله من سر به راه نمیشه عاشقه همیشه
میگم آخه بسه میگه آخریشه
دله من با خودم غریبست باز میمونه بی کس
خسته میشم از بس بی حواسه سادست
این حسه جدیدو دوست داره دلم حالش بده انگار بیماره دلم
عاشق شده باز بیکاره دلم
پیشه یکی دیگه باز گیره دلم با من مثه هر روز درگیره دلم
آرامشه من زد زیر دلم
دله من سر به راه نمیشه عاشقه همیشه
میگم آخه بسه میگه آخریشه
دله من با خودم غریبست باز میمونه بی کس
خسته میشم از بس بی حواسه سادست
دله من با خودم غریبست
باز میمونه بی کس
خسته میشم از بس
بی حواسه سادست
همینجور که اهنگ میخونید خوابم برد
(فروغ)
یه ساعت بود تو راه بودیم
همش اهنگ غمگین گذاشته خدا خیر نبینه
فلشمو از تو کیفم در وردم
و فلش خودمو جایی فلش اون زدم
اهنگ فوق العاده پخش شد
بین ما فوق العاده بود
همه چی رک و ساده بود
انگار دنیا به ما این رُلو داده بود
بریم تا آخر خط
بشیم ما از همه رد
این بار خدا اما ناراحته بد
عشقمون قط و وصل
میشه بین هر دو فصل
زمستون چترو بست و آفتاب تو ...
اتاقم پاتوقمونه
معتادم با تو بخونه
دو تا همزاده دیوونه
اگه اون تا صب بمونه
میشیم ما دوباره دوست
می رسی کجا یه روز
گفتم نفستم و کردم اون ششاتو بوس
دوستامون حسودن
با بوس آروم هنوزم
میشی چون فوق العاده س
برامون رُلا ساده س
بین ما فوق العاده بود
همه چی رک و ساده بود
انگار دنیا به ما این رُلو داده بود
بریم تا آخر خط بشیم ما از همه رد
این بار خدا اما ناراحته بد
اونی که باش ظهر شب
صب میشه باشو
بعد یه سال سیجل هنوز خل میشه باش
دوس دختر منه بینمون جفت شیشه تاس
خورشید و ماه تو یه آسمون
یه گوشه باز لباسمون
تو مدرسه نیستیم کلاسمون
نگران عشق نیستیم نه درازه اون
بین ما عین باده
آره میاد فی البداهه
بهترین آهنگیم ولی نه رو نت نیستیم
خوشتیپیم اما رو مُد نیستیم
سینه ت کوچیک اما دنیامون بزرگ
می کنیم با هم خدامونو شکر
بین ما فوق العاده بود
همه چی رک و ساده بود
انگار دنیا به ما این رُلو داده بود
بریم تا آخر خط بشیم ما از همه رد
این بار خدا اما ناراحته بد
لباس چرم سیات
خودت آروم تو نگاهت حرف زیاد
زمان برگرده بیاد
می بوسمت دوباره
من یه جایی لب دیوار
تو شهر تا همیشه بوی ما رو میده
بیرونمون نمی کنه چون توی ما رو دیده
جای ما نیست توی قاب و شیشه
این همه داستان عجیب قبل ما بوده
پَ لابد میشه
پَ لابد میشه
پس لابد میشه
منم با اهنگ بلند میخوندم
اصلا حواسم به وجود این کره خر هم نبود
کره خر چیه
این خوده خره
(اشوان)
من:مامان بزرگ
مامان بزرگ:جانم
من:بچه ها میخوان بیان
چشاش برق زد
مامان بزرگ:خوش بیان قدمشون رو جفت چشام
من:اخه دوستاشونم باهاشون هستن تعداد زیاده
مامان بزرگ:فدا سرت پسرم من میرم با خاله زری این لباس هارو میشورم میام تو هم برات کیک و ابمیوه ای که دوست داشتی درست کردم برو بخور
یاد اون روزا افتادم یه پسره تخسی که لنگه نداشت...
اما با ورود اون....هی....یعنی باید بابارو تقصیر کار بدونم؟؟؟...خدایا کمکم کن دارم دیوونه میشم....
۱۶.۵k
۰۴ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.