حوس عشق پارت ۱۴
جونگ کوک خوابوندم خودشم رفت لباسشو عوض کرد بعد اومد کنارم موهاش خیس بود بعد اومد جلو دستمو بردم سمت موهاش و یکم تکونش دادم من:برو موهات و خشک کن نگاه چه خیسه من سرما نخورم تو سرما میخوری کوک:خیله خوب بعد رفت موهاشو خشک کرد و اومد دوباره کنارم خوابید بعد منو برد تو بغلش کوک:عشقم حالت بهتر من:آره خوبم بعد قشنگ برگشتم سمتش و بهش نگا میکردم دستشو رو موهام میکشید بعد برگشتم اونطرف و خودمو یکم بردم توهم اونم اومد یکی از دستاشو از زیر کمرم رد کرد و شیکممو گرفت و قشنگ خودش اومد بعد دستم که بالا بود رو تخت گرفت اونم خودشو مثل خودم کرده بود یکم توهم بعد سرشو برد سمت گردنم و گردنمو میبوسید یکم سرمو برگردوندم طرفش که لپشو به لپم چسبوند کوک:خیلی دوست دارم خیلی هنوزم مثل گذشته دیوونتم ولی الان روانیت شدم بعد زیر گردنمو میبوسید کل صورتمو میخورد اصلا شبی این گربه ها بعد از بوسیدنم دست کشید و خوابیدیم صبح از خواب بیدار شدم سرمو برگردوندم دیدم جونگ کوک چشماش بازه کوک:صبح بخیر عشقم منتظر بودم بیدار شی من:صبح توهم بخیر بعد اومد لبامو بوسید کوک:سرت درد نمیکنه من:نه کوک:خیله خوب عشقم بعد پاشدیم دستمو گرفت بردم از رو تخت برد بیرون باهم دست صورتمونو شستیم و بعد دوباره دستمو گرفت بردم سمت آشپزخونه بعد شروع کردیم به صبحونه درست کردن بعد من یدونه خیار گذاشتم تو دهنم یهو جونگ کوک اومد نصف دیگشو از تو دهن من و لبام خورد منم هیچ نگفتم و تو شوک بودم که بعدش از تو شوک در اومدم صبحونه رو آماده کردیم و به روش قدیم اینجوری بیدارشون کردیم بعد جونگ کوک سنج هارو برداشت و رفت بالاسر همشون زد به هم بالاسرشو جیمین پرید بعد تهیونگ بود داد زد از ترس همرو با اون محکم بیدار کرد همم سه متر پریدن رو هوا بعد دوییدیم رفتیم تو آشپز خونه من پشت جونگ کوک قایم شدم همه اومدن بیرون نامجون:کودومتون الان بیدارمون کردید من و جونگ کوک بالارو نگاه کردیم جین:هه خوب معلومه کار جونگ کوک بوده دیگه بعد من سنجارو در آوردم من:عه دسته منه که😂😂😂😂 جیمین:خاک تو موخت😐 نامجون:پس کار میرا بود کوک:کار هردومون بود تهیونگ:چه با افتخار جونگ کوک دوست دخترتو تحویل بده کوک:بمیرمم بهتون نمیدمش میرا مال منه بعد جونگ کوک منو گرفت تو بغلش کن تهیونگ:باید بدیش چون تو کشته میشی به جاش کوک:مهم نیست من حاضرم جونمم براش بدم خوب تهیونگ:خیله خوب ما به کارمو میرسیم بچه نامجون:حملههههه(حمله به قلب دشمن😂😂) جیمین:کودوخخخخخ بعد مام فرار میکردیم من رفتم بالا مبل من:جونگ کوک گیر افتادم کوک:میرا بهش دست نمیزنیدا چه شیش نفری وایسادن یهو جیهوپ از پشت اومد جونگ کوک و گرفت حالا من موندم در محاصره شیش نفر تهیونگ:راه فرار نداریا کوک:میرا
۴۱.۳k
۱۳ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.