عاشقانه
غم ندیدنت آزارم میدهد میشنوی
کاش نبودم جااانا
تا دلواپسیهایم را
دیگر کس به دوش میکشید
گوش بده میفهمی
خوابت را دیدم ،
برگشته بودی
عطرت در هوا پیچیده بود
طعم گس نوازش دستانت
روی گونه هایم نشسته بود
مرا آنطور که میخواستم
دوست داشتی...
شده بودی همانی که حسرتش را می خوردم...
داشتی باز دل مرا با خودت می بردی...
که
"صبح"به کابوس بازگشتت پایان داد...
چقدر منتظر بمانم برگرد
کاش نبودم جااانا
تا دلواپسیهایم را
دیگر کس به دوش میکشید
گوش بده میفهمی
خوابت را دیدم ،
برگشته بودی
عطرت در هوا پیچیده بود
طعم گس نوازش دستانت
روی گونه هایم نشسته بود
مرا آنطور که میخواستم
دوست داشتی...
شده بودی همانی که حسرتش را می خوردم...
داشتی باز دل مرا با خودت می بردی...
که
"صبح"به کابوس بازگشتت پایان داد...
چقدر منتظر بمانم برگرد
۱۱.۵k
۲۳ مرداد ۱۴۰۱