آرام بودنت را می خواهم،
آرام بودنت را میخواهم،
گویی که تو حضور نداری
و تو صدای مرا از دور دست میشنوی
و صدای من به تو نمیرسد
گویی که چشمانت به دور دست پر کشیدهاند
گویی که بوسهای دهان تو را بسته بوده است
گویی تمام چیزها با روح من سرشار میشوند
تو از میان اشیاء ظاهر میشوی،سرشار از روح من
تو مثل روح منی،
پروانهای از رویا
و تو به واژهی حسرت میمانی...
|پابلو نرود
گویی که تو حضور نداری
و تو صدای مرا از دور دست میشنوی
و صدای من به تو نمیرسد
گویی که چشمانت به دور دست پر کشیدهاند
گویی که بوسهای دهان تو را بسته بوده است
گویی تمام چیزها با روح من سرشار میشوند
تو از میان اشیاء ظاهر میشوی،سرشار از روح من
تو مثل روح منی،
پروانهای از رویا
و تو به واژهی حسرت میمانی...
|پابلو نرود
۶۶.۸k
۰۸ دی ۱۴۰۰