شب

شب
آهنگ جدایی می نوازد
در میان این کلبه تهی


دگر بار، چون همیشه –
چه قدر تنهایم
آن گاه که نیستی در میان این لحظات بی جان

می خواهمت
می جویم تو را
و چه بی پروا
فریاد می کشم
نامت -
از میان این حنجره زخمی

#محمدامین_مرشدزاده
دیدگاه ها (۷۸)

فرداخورشید شادمانه ترین طلوعش را خواهد ڪرد و دنیا رنگ دیگری ...

زمستان در امتداد خواب‌آلودگی‌های ذهن فرتوتم،خاڪستری در گذر ا...

‌ #پست_تبریڪدوست خوبم جناب امیرعلی عزیزچاپ ڪتابتون رو صمیمان...

‌به من بگو...با این میراث سنگین خاطراتیکه بر شانه هایم گذاشت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط