تو که رفتی به خدا از همه وحشت کردم
تو که رفتی به خدا از همه وحشت کردم
بعد تو حوصله همراه دلم رفت به باد
با خودم با در و با پنجره خلوت کردم
تو که رفتی گذر ثانیه ها کشت مرا
به غم و غربت هر ثانیه لعنت کردم
آمدم پشت سرت شعر بخوانم بروم
هر کجا می شد و هر قدر که فرصت کردم
هی غزل گفتم و هی گفتم و آزار شدم
به همین بغض به دل مانده ام عادت کردم
قول دادم که نگویم غزل این دفعه ولی
باز گفتم غزل و.. نیّت قربت کردم..
بعد تو حوصله همراه دلم رفت به باد
با خودم با در و با پنجره خلوت کردم
تو که رفتی گذر ثانیه ها کشت مرا
به غم و غربت هر ثانیه لعنت کردم
آمدم پشت سرت شعر بخوانم بروم
هر کجا می شد و هر قدر که فرصت کردم
هی غزل گفتم و هی گفتم و آزار شدم
به همین بغض به دل مانده ام عادت کردم
قول دادم که نگویم غزل این دفعه ولی
باز گفتم غزل و.. نیّت قربت کردم..
۲.۸k
۲۸ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.