زیر سایه ی آشوبگر p1
تقه ای به در زدم و داخل شدم...استاد مثل همیشه با لباس های مرتب و آراسته به استقبالم اومد:
_خوش اومدی ناتالی
لبخند زدم...به صندلی رو به روش اشاره کرد:
_بشین بگم منشی برات چای بیاره
_نه ممنون چای لازم نیست مامان منتظرمه باید زود برگردم....گفته بودید میخواید راجب یه چیزی باهام حرف بزنید
سری تکون داد:
_اره..یه پرونده هست که خیلی وقته پلیس داره روش کار میکنه...مدارک زیادی هم توش نیست و مشکل اینه که خیلی پیچیدس...گفتم بیای اینجا یه نگاه بهش بندازی
پرونده ای با روکش آبی رو به دستم داد:
_وقتی پرونده رو خوندم با خودم گفتم بین شاگرد های من فقط یه نفره که سر و گوشش واسه اینجور پرونده ها میجنبه
پرونده رو باز کردم
_قتل؟
خندید و گفت:
_فکر میکردم همین عکس العمل رو نشون بدی
گفتم:
_من تا حالا توی زمینه ی قتل تجربه ای نداشتم استاد....چرا به کسی که حرفه ای تره نمیدید
گفت:
_اگه توی این پرونده بتونی به جایی برسی خیلی توی حرفه ی وکالت کمکت میکنه...در ضمن تو تنها وکیلی هستی که توانایی حل اینجور پرونده های پیچیده رو داره
بلند شد و به بیرون از پنجره نگاه کرد:
_خیلی وقته که پلیس داره پیگیر این قتل های زنجیره ای میشه ...حتما راجبش چیز هایی شنیدی
در حالی که نگاهی به صفحات مینداختم گفتم:
_همون که قلب قربانی هاش رو درمیاره و بعد اون هارو دار میزنه؟
_درسته...یکی از مشکلاتی که هست اینه که رد و نشون زیادی از خودش باقی نمیزاره....قربانی هاش هم فرقی باهم ندارن...یکی جوون یکی پیر و حتی زن و مرد هم نداره.....پلیس هیچ ردی ازش نتونسته پیدا کنه
_خوش اومدی ناتالی
لبخند زدم...به صندلی رو به روش اشاره کرد:
_بشین بگم منشی برات چای بیاره
_نه ممنون چای لازم نیست مامان منتظرمه باید زود برگردم....گفته بودید میخواید راجب یه چیزی باهام حرف بزنید
سری تکون داد:
_اره..یه پرونده هست که خیلی وقته پلیس داره روش کار میکنه...مدارک زیادی هم توش نیست و مشکل اینه که خیلی پیچیدس...گفتم بیای اینجا یه نگاه بهش بندازی
پرونده ای با روکش آبی رو به دستم داد:
_وقتی پرونده رو خوندم با خودم گفتم بین شاگرد های من فقط یه نفره که سر و گوشش واسه اینجور پرونده ها میجنبه
پرونده رو باز کردم
_قتل؟
خندید و گفت:
_فکر میکردم همین عکس العمل رو نشون بدی
گفتم:
_من تا حالا توی زمینه ی قتل تجربه ای نداشتم استاد....چرا به کسی که حرفه ای تره نمیدید
گفت:
_اگه توی این پرونده بتونی به جایی برسی خیلی توی حرفه ی وکالت کمکت میکنه...در ضمن تو تنها وکیلی هستی که توانایی حل اینجور پرونده های پیچیده رو داره
بلند شد و به بیرون از پنجره نگاه کرد:
_خیلی وقته که پلیس داره پیگیر این قتل های زنجیره ای میشه ...حتما راجبش چیز هایی شنیدی
در حالی که نگاهی به صفحات مینداختم گفتم:
_همون که قلب قربانی هاش رو درمیاره و بعد اون هارو دار میزنه؟
_درسته...یکی از مشکلاتی که هست اینه که رد و نشون زیادی از خودش باقی نمیزاره....قربانی هاش هم فرقی باهم ندارن...یکی جوون یکی پیر و حتی زن و مرد هم نداره.....پلیس هیچ ردی ازش نتونسته پیدا کنه
۳۵.۲k
۱۱ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.