من دلتنگ هستم!
من دلتنگ هستم!
دلتنگ یک آدم خاص!
آدمی که تا به حال ملاقاتش نکرده ام!
آدمی که تاکنون نیامده است!
آدمی که دوست دارم حسش کنم!
آدمی که نمیدانم الان کجاست ... چه کار میکند ...
الان خواب است یا بیدار؟!
روی مبل راحتی اش لم داده است و تلویزیون نگاه میکند یا سیگار میکشد و آهنگ گوش میدهد؟!
چه سبک آهنگی گوش میدهد؟!
کلاسیک؟!رپ؟!جاز؟!
کتاب میخواند یا سرش در گوشی اش است؟!
به کسی میگوید تا ابد دوستت دارم یا تایپ میکند "من و تو برای یکدیگر ساخته نشده ایم و خوشبخت شوی ... خدانگهدار!" ؟!
دلتنگ کسی که حتی نمیدانم چه شکلی است!
چشمانش چه رنگی است؟!
سبز، آبی قهوه ای یا همانند خودم مخلوطی از رنگ ها؟!
با چه آهنگی ساعت ها اشک ریخته است؟!
دلتنگ یک آدم خاص هستم که هنوز هیچ اتفاقی بینمان نیفتاده است!
هنوز نگفته که عاشقم است، من را با دوستت دارم هایش کلافه نکرده است!
هنوز من را با بازوان مردانه اش در آغوش نگرفته است!
هنوز دستان سردم را میان دستان گرمش پناه نداده است!
هنوز من را به کافه دعوت نکرده است ... او هنوز شاخه گل سرخی به من هدیه نداده است!
دوست دارم وقتی می آید، فرقی نمیکند؛ یک ماه دیگر، دوماه، سه ماه، یک سال یا حتی چند سال دیگر! فقط وقتی می آید و دلم از بودنش قرص میشود؛ بدتر از آدم های دیگر نشود ... روی مبل راحتی اش لم ندهد و برایم تایپ نکند "من و تو برای یکدیگر ساخته نشده ایم و خوشبخت شوی ... خدانگهدار!"
دلتنگ یک آدم خاص هستم!
بسیار دلتنگ ...
دلتنگ یک آدم خاص!
آدمی که تا به حال ملاقاتش نکرده ام!
آدمی که تاکنون نیامده است!
آدمی که دوست دارم حسش کنم!
آدمی که نمیدانم الان کجاست ... چه کار میکند ...
الان خواب است یا بیدار؟!
روی مبل راحتی اش لم داده است و تلویزیون نگاه میکند یا سیگار میکشد و آهنگ گوش میدهد؟!
چه سبک آهنگی گوش میدهد؟!
کلاسیک؟!رپ؟!جاز؟!
کتاب میخواند یا سرش در گوشی اش است؟!
به کسی میگوید تا ابد دوستت دارم یا تایپ میکند "من و تو برای یکدیگر ساخته نشده ایم و خوشبخت شوی ... خدانگهدار!" ؟!
دلتنگ کسی که حتی نمیدانم چه شکلی است!
چشمانش چه رنگی است؟!
سبز، آبی قهوه ای یا همانند خودم مخلوطی از رنگ ها؟!
با چه آهنگی ساعت ها اشک ریخته است؟!
دلتنگ یک آدم خاص هستم که هنوز هیچ اتفاقی بینمان نیفتاده است!
هنوز نگفته که عاشقم است، من را با دوستت دارم هایش کلافه نکرده است!
هنوز من را با بازوان مردانه اش در آغوش نگرفته است!
هنوز دستان سردم را میان دستان گرمش پناه نداده است!
هنوز من را به کافه دعوت نکرده است ... او هنوز شاخه گل سرخی به من هدیه نداده است!
دوست دارم وقتی می آید، فرقی نمیکند؛ یک ماه دیگر، دوماه، سه ماه، یک سال یا حتی چند سال دیگر! فقط وقتی می آید و دلم از بودنش قرص میشود؛ بدتر از آدم های دیگر نشود ... روی مبل راحتی اش لم ندهد و برایم تایپ نکند "من و تو برای یکدیگر ساخته نشده ایم و خوشبخت شوی ... خدانگهدار!"
دلتنگ یک آدم خاص هستم!
بسیار دلتنگ ...
۳.۳k
۰۳ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.