✔ ب) شهدا از فرزندان امام علی (ع) و برادران امام حسین (ع)
✔ ب) #شهدا_از_فرزندان_امام_علی_(ع)_و #برادران_امام_حسین_(ع)_در_کربلا
2🔺
#فرزندان_عباس (علیه السلام) :
عبیدالله، فضل، حسن، قاسم و یک دختر. بعضی معتقدند ابالفضل(علیه السلام) پسری بنام محمد داشته که در کربلا به شهادت رسیده است.
شاخصه اصلی شخصیت عباس(سلام الله علیه) ولایت پذیری اوست. او آنچنان فانی در امام (سلام الله علیه) است که نه تنها از دستورات امام (سلام الله علیه) که حتی از وضعیت امام (تشنگی) نیز تبعیت می کند و بدون این که آب بنوشد از فرات بیرون می آید.
چه سخت است برای مردی رزمی با قدرتی فوق العاده که برادرانش و یارانش و عزیزانش کشته شوند اما او به دستور امام پرچم به دست بایستد و تماشا کند.
تا این که نوبت به او رسید. امام عرض کرد: (اگر تو بروی شیرازه لشکرم از هم فرو خواهد پاشید.)
کدام لشکر؟! مگر بجز عباس کس دیگری هم مانده است؟! آری عباس به تنهائی یک لشکر بود.
عباس (علیه السلام) به سمت رود رفت تا آب بیاورد
شریعه را دوره کرده بودند اما او بی اعتنا به سوی آنان می رفت. ناگهان خورشید پنهان شد؛ باران تیر باریدن گرفت آنقدر تیر بر دستانش نشسته بود که از دور شبیه دو بال بنظر می رسیدند عباس (علیه السلام) از رود بیرون آمد. آنقدر کشت که نوشته اند از کشتاری که او راه انداخته بود. لشکر عمر ابن سعد خود را باخته بود. سرانجام دشمن قید مردانگی را زد دستانش را قطع نمودند عباس (علیه السلام) مشک را با دهان خود گرفت و همچنان با تمام سرعت بسوی خیمه ها می تاخت تا آب را برساند پس مشک را زدند.
اسب را نگه داشت و مسیر اسب را به سوی تپه ای تغیر داد تا شاید از بلندی برای آخرین بار قد و بالای مولایش(علیه السلام) را بنگرد.
اما نگاه ۲۰ کودک بر چشمان خیس او سنگینی کرد. تیری آمد و سنگینی نگاه کودکان را سبک کرد. چشمان ناامید کودکان آخرین صحنه ای بود که کعبه الاولیاء و امید امیدواران مشاهده نمود.
#محرم
✔ ✔ ✔ #منبع_برای_مطالعه_بیشتر :
↩ {کتاب یاران شیدای حسین ابن علی}↪
(تالیف استاد مرتضی آقا تهرانی)
2🔺
#فرزندان_عباس (علیه السلام) :
عبیدالله، فضل، حسن، قاسم و یک دختر. بعضی معتقدند ابالفضل(علیه السلام) پسری بنام محمد داشته که در کربلا به شهادت رسیده است.
شاخصه اصلی شخصیت عباس(سلام الله علیه) ولایت پذیری اوست. او آنچنان فانی در امام (سلام الله علیه) است که نه تنها از دستورات امام (سلام الله علیه) که حتی از وضعیت امام (تشنگی) نیز تبعیت می کند و بدون این که آب بنوشد از فرات بیرون می آید.
چه سخت است برای مردی رزمی با قدرتی فوق العاده که برادرانش و یارانش و عزیزانش کشته شوند اما او به دستور امام پرچم به دست بایستد و تماشا کند.
تا این که نوبت به او رسید. امام عرض کرد: (اگر تو بروی شیرازه لشکرم از هم فرو خواهد پاشید.)
کدام لشکر؟! مگر بجز عباس کس دیگری هم مانده است؟! آری عباس به تنهائی یک لشکر بود.
عباس (علیه السلام) به سمت رود رفت تا آب بیاورد
شریعه را دوره کرده بودند اما او بی اعتنا به سوی آنان می رفت. ناگهان خورشید پنهان شد؛ باران تیر باریدن گرفت آنقدر تیر بر دستانش نشسته بود که از دور شبیه دو بال بنظر می رسیدند عباس (علیه السلام) از رود بیرون آمد. آنقدر کشت که نوشته اند از کشتاری که او راه انداخته بود. لشکر عمر ابن سعد خود را باخته بود. سرانجام دشمن قید مردانگی را زد دستانش را قطع نمودند عباس (علیه السلام) مشک را با دهان خود گرفت و همچنان با تمام سرعت بسوی خیمه ها می تاخت تا آب را برساند پس مشک را زدند.
اسب را نگه داشت و مسیر اسب را به سوی تپه ای تغیر داد تا شاید از بلندی برای آخرین بار قد و بالای مولایش(علیه السلام) را بنگرد.
اما نگاه ۲۰ کودک بر چشمان خیس او سنگینی کرد. تیری آمد و سنگینی نگاه کودکان را سبک کرد. چشمان ناامید کودکان آخرین صحنه ای بود که کعبه الاولیاء و امید امیدواران مشاهده نمود.
#محرم
✔ ✔ ✔ #منبع_برای_مطالعه_بیشتر :
↩ {کتاب یاران شیدای حسین ابن علی}↪
(تالیف استاد مرتضی آقا تهرانی)
۸۳۵
۱۱ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.