سـالـــروز آغـــازی دیگر
سـالـــروز آغـــازی دیگر
نوزدهم فروردین سالروز درگذشت "صادق هدایت" است. امسال ٦٥ سال می گذرد. مرگ صادق هدایت آغازگر نوعی زندگی دیگر برای او بود که هنوز به شدت ساری و جاری است.
او معروف تر شد، به زندگی و آثارش بیشتر توجه شد، درباره اش نه تنها در ایران بلکه در بسیاری دیگر کشورها و زبان ها کتبی تدوین و چاپ شد. مرگ او به صورت رمز و رازی حل نشدنی که هرکس از ظن خود آن را تفسیر کرد درآمد. در ایران علاوه بر چاپ آثار، ساختن فیلم و اجرای تئاتر روال پیدا کرد. "بوف کور" چون جرقه ای در تاریکی توجه صاحب نظران را جلب کرد و به ٢٩ زبان ترجمه شد.
گرچه در ٣٧ سال گذشته تنگ نظری ها و تعصبات سطحی و خشک اندیشی عده ای باعث شدند برای نویسنده شهیری که دیگر وجود ندارد مشکلاتی حاصل شود و همین باعث شد بیشتر به او توجه شود.
در همه دیر مغان نیست چو من شیدائی
خرقه جائی گرو باده و دفتر جائی
خانه اش را یک بیمارستان تصرف غیر قانونی کرده و تبدیل به نوعی حیاط خلوت و زباله دانی کرده و برای ظاهرسازی اسم آن را اول گذاشته بود مهد کودک صادقیه که توی اتاق مقدس صادق هدایت، پوشک بچه ها را عوض میکردند و بعد بر اثر انتقادهای خارجی و داخلی اسم این تصرف و خرابکاری را گذاشتند کتابخانه بیمارستان.
لوازم و وسایل شخصی او در زندان انبار موزه رضا عباسی در شرف انهدام است. کار متصدیان این موزه به جایی از ابتذال رسیده که به من به علل امنیتی اجازه ندادند بروم این وسایل باقی مانده را ببینم. این دلواپسان ترسیدند اگر من بروم آنجا ممکن است لوازم عمویم را بلند کنم! واقعا اینجا را می شود "موزه" نامید؟ بقول صادق هدایت "مرده شور"
آثار صادق هدایت آنقدر که به طور غیر مجاز چاپ و در سراسر ایران توزیع می شود، مجوزدار آن ها در دسترس نیست! هرجا نام صادق هدایت می آید عده ای خوف می کنند و حرف های بزرگتر از دهانشان می زنند. در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران وسط اخبار ساعت ٧ بعداز ظهر، یک نفر کارشناس حرفه ای فحاشی و تهمت و بی آبروئی می آید نه تنها هرچه از دهانش در می آید به صادق هدایت می گوید بلکه به تمام خاندان هدایت که از ٣٠٠ سال پیش حساب و کتابش در این مملکت خیلی واضح و روشن است توهین می کند و تهمت می زند و چهره ای از رسانه رسمی مملکت می سازد که یاد محله هفت کچلون می افتم! حالا ملاحظه فرمائید چرا خرقه اش یک جا و دفترش جای دیگر در گرو است؟
مرگ صادق هدایت آغازی دیگر باشکوه و عمقی بیشتر بود و متاسفم برای کسانی که به همه این کارهای مبتذل دست زدند، نه تنها موفقیتی حاصل نشد بلکه نتیجه عکس داد و حال این نویسنده ایرانی بر تارُک ادبیات زبان فارسی می درخشد و "بوف کور" بی نظیر او که امسال وارد هشتادمین سال انتشارش می شود چنان بی رقیب مانده که بسیاری را حیران کرده است!
٦٥ سال از درگذشت صادق گذشته و هشتاد سال از انتشار "بوف کور" و این هر دو نام همچنان بی همتا مانده اند.
جهانگیر هدایت
نوزدهم فروردین سالروز درگذشت "صادق هدایت" است. امسال ٦٥ سال می گذرد. مرگ صادق هدایت آغازگر نوعی زندگی دیگر برای او بود که هنوز به شدت ساری و جاری است.
او معروف تر شد، به زندگی و آثارش بیشتر توجه شد، درباره اش نه تنها در ایران بلکه در بسیاری دیگر کشورها و زبان ها کتبی تدوین و چاپ شد. مرگ او به صورت رمز و رازی حل نشدنی که هرکس از ظن خود آن را تفسیر کرد درآمد. در ایران علاوه بر چاپ آثار، ساختن فیلم و اجرای تئاتر روال پیدا کرد. "بوف کور" چون جرقه ای در تاریکی توجه صاحب نظران را جلب کرد و به ٢٩ زبان ترجمه شد.
گرچه در ٣٧ سال گذشته تنگ نظری ها و تعصبات سطحی و خشک اندیشی عده ای باعث شدند برای نویسنده شهیری که دیگر وجود ندارد مشکلاتی حاصل شود و همین باعث شد بیشتر به او توجه شود.
در همه دیر مغان نیست چو من شیدائی
خرقه جائی گرو باده و دفتر جائی
خانه اش را یک بیمارستان تصرف غیر قانونی کرده و تبدیل به نوعی حیاط خلوت و زباله دانی کرده و برای ظاهرسازی اسم آن را اول گذاشته بود مهد کودک صادقیه که توی اتاق مقدس صادق هدایت، پوشک بچه ها را عوض میکردند و بعد بر اثر انتقادهای خارجی و داخلی اسم این تصرف و خرابکاری را گذاشتند کتابخانه بیمارستان.
لوازم و وسایل شخصی او در زندان انبار موزه رضا عباسی در شرف انهدام است. کار متصدیان این موزه به جایی از ابتذال رسیده که به من به علل امنیتی اجازه ندادند بروم این وسایل باقی مانده را ببینم. این دلواپسان ترسیدند اگر من بروم آنجا ممکن است لوازم عمویم را بلند کنم! واقعا اینجا را می شود "موزه" نامید؟ بقول صادق هدایت "مرده شور"
آثار صادق هدایت آنقدر که به طور غیر مجاز چاپ و در سراسر ایران توزیع می شود، مجوزدار آن ها در دسترس نیست! هرجا نام صادق هدایت می آید عده ای خوف می کنند و حرف های بزرگتر از دهانشان می زنند. در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران وسط اخبار ساعت ٧ بعداز ظهر، یک نفر کارشناس حرفه ای فحاشی و تهمت و بی آبروئی می آید نه تنها هرچه از دهانش در می آید به صادق هدایت می گوید بلکه به تمام خاندان هدایت که از ٣٠٠ سال پیش حساب و کتابش در این مملکت خیلی واضح و روشن است توهین می کند و تهمت می زند و چهره ای از رسانه رسمی مملکت می سازد که یاد محله هفت کچلون می افتم! حالا ملاحظه فرمائید چرا خرقه اش یک جا و دفترش جای دیگر در گرو است؟
مرگ صادق هدایت آغازی دیگر باشکوه و عمقی بیشتر بود و متاسفم برای کسانی که به همه این کارهای مبتذل دست زدند، نه تنها موفقیتی حاصل نشد بلکه نتیجه عکس داد و حال این نویسنده ایرانی بر تارُک ادبیات زبان فارسی می درخشد و "بوف کور" بی نظیر او که امسال وارد هشتادمین سال انتشارش می شود چنان بی رقیب مانده که بسیاری را حیران کرده است!
٦٥ سال از درگذشت صادق گذشته و هشتاد سال از انتشار "بوف کور" و این هر دو نام همچنان بی همتا مانده اند.
جهانگیر هدایت
۲.۲k
۱۸ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.