وقتی عاشق پرستارش میشه ... p2
وقتی عاشق پرستارش میشه ... p2
#هیونجین #استری_کیدز #درخواستی
این پسر طبق گفته هایی که از پرستار ها میشنیدی اونقدرام خشن ، سرد و بی حس نبود برعکس خیلی مهربون بود .. ینی اونا داشتن دروغ میگفتن؟ اما چرا باید دروغ بگن و الکی سر دروغشون بخوان سرزنش بشن ؟ قضیه پیچیده ای داشت که صدای هیونجین باعث شد ریشه افکارت قطع بشه
_ حتما داری به این فکر میکنی که .. چرا بجای سرد رفتار کردن دارم باهات گرم میگیرم ؟ * خنده مرموز * هه ..
متعجب نگاهش کردی و زود گفتی
= از کجا فهمیدی ؟!
از سرجاش بلند شد با پوزخند مرموزش روبه روت قرار گرفت پوزخندی که داشت باعث ترسیدنت شده بود ، بهت نزدیک و نزدیک تر شد جایی هم برای فاصله گرفتن نداشتی روی صندلی بودی که نمیتونستی تکون بخوری فاصله ای که نباید ازش عبور میکرد؛ رو عبور کرد هردو دستش رو روی دسته های صندلی گذاشت و کمرش رو خم کرد و سرش رو نزدیک آورد و به طور مرموز و همینطور پوزخند گفت
_ نظرت چیه..بهت نشون بدم .. چرا خواستم پرستارم بشی .. بیب ؟!
آخرش با خودتون! 💀😂🤌
آخرش رو خودتون توی کامنتا بنویسید دوست دارم بدونم تصوراتتون چی بود 🤌🎀
#هیونجین #استری_کیدز #درخواستی
این پسر طبق گفته هایی که از پرستار ها میشنیدی اونقدرام خشن ، سرد و بی حس نبود برعکس خیلی مهربون بود .. ینی اونا داشتن دروغ میگفتن؟ اما چرا باید دروغ بگن و الکی سر دروغشون بخوان سرزنش بشن ؟ قضیه پیچیده ای داشت که صدای هیونجین باعث شد ریشه افکارت قطع بشه
_ حتما داری به این فکر میکنی که .. چرا بجای سرد رفتار کردن دارم باهات گرم میگیرم ؟ * خنده مرموز * هه ..
متعجب نگاهش کردی و زود گفتی
= از کجا فهمیدی ؟!
از سرجاش بلند شد با پوزخند مرموزش روبه روت قرار گرفت پوزخندی که داشت باعث ترسیدنت شده بود ، بهت نزدیک و نزدیک تر شد جایی هم برای فاصله گرفتن نداشتی روی صندلی بودی که نمیتونستی تکون بخوری فاصله ای که نباید ازش عبور میکرد؛ رو عبور کرد هردو دستش رو روی دسته های صندلی گذاشت و کمرش رو خم کرد و سرش رو نزدیک آورد و به طور مرموز و همینطور پوزخند گفت
_ نظرت چیه..بهت نشون بدم .. چرا خواستم پرستارم بشی .. بیب ؟!
آخرش با خودتون! 💀😂🤌
آخرش رو خودتون توی کامنتا بنویسید دوست دارم بدونم تصوراتتون چی بود 🤌🎀
۳۱.۰k
۲۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.