پارت 64
پارت 64
به زبون سلنا .........
بله ارسام بیا بیا ک منتظرتم بیا ببین چقد سخته عشقتو با یکی دیگه ببینی ..،
اروین : خب این دوسه روز بهت خوش گذشت اروم شدی ؟
من : اره خیلی خوب بود
اروین : همینجا عقد کنیم ؟
من : نمیدونم
اروین : من ک میگم اینجا عقد کنیم بهتره ،
من : باش هرجور راحتی فرقی نداره ...،
به زبون ارسام ............
اومدم ب آدرسی ک سودا داد ...اما ... من ...سلنارو تو رستوران پیش اروین دیدم همش میخندیدن .. ،
من با کنایه 😏
من : به به خوش میگذره ؟
سلنا : تو اینجا چیکار میکنی ؟
من : اومدم تورو با خودم ببرم جایی ک باید باشی
اروین : جاش پیش منه ،
من : تو خفه سلن بلند شو بریم
سلنا : من با تو جایی نمیام برو پیش نامزدت
من : ولم کرد رفت ..، تموم شد ! بدو بریم
سلنا : قلب اونم با دروغات شکستی احمق
من : گفتم بلند شوووووو
اروین : گمشو از اینجااا
سلنا : ارسام برو وگرنه واست بد میشه !
من : عع ک اینطور ! بد میشه اره ؟! 😏 مثلا میخواین چیکار کنین !!!
سلنا : برو دل ایسلو بدست بیار ب زندگیت برس !
من : من اومدم دل تورو بدست بیارم
اروین : ارسام گمشو برو توقع داری بعد اونهمه کثافت کاری بازم بیاد سمتت ،
من : سیکتیر کن مرتیکه ، تو خوب از موقعیت استفاده میکنی !
اروین : من واقعا سلنارو دوس دارم هیچوقت ناراحتش نمیکنم و بهش خیانت نمیکنم 😒
من : هه سیک کن باو سلنا از اولشم مال من بود
اروین : نیست ، اون تصمیم گرفته با من باشه اون منو انتخاب کرده !
سلنا با عصبانیت و گریه و داد .....
سلنا : بسه بسع دیگه لطفاااا تمومش کنین ..خسته شدم 😩😑
اروین : سلنا ..سلنا ..
سلنا : تنهام بزارین دوتاتون ! دنبالم نیاییییین
من : گمشو ازش فاصله بگیر !
اروین : شاتاپ چرا اومدی مرتیکه گاو ببین ناراحتش کردی اشغال دروغگو
من : برو گمشو تا نزدم دکو پوزتو پایین نیاوردم
اروین : انشالله هرکاری با این دختر کردی بدترش سرت بیاد بدرود 👋
به زبون سلنا .........
بله ارسام بیا بیا ک منتظرتم بیا ببین چقد سخته عشقتو با یکی دیگه ببینی ..،
اروین : خب این دوسه روز بهت خوش گذشت اروم شدی ؟
من : اره خیلی خوب بود
اروین : همینجا عقد کنیم ؟
من : نمیدونم
اروین : من ک میگم اینجا عقد کنیم بهتره ،
من : باش هرجور راحتی فرقی نداره ...،
به زبون ارسام ............
اومدم ب آدرسی ک سودا داد ...اما ... من ...سلنارو تو رستوران پیش اروین دیدم همش میخندیدن .. ،
من با کنایه 😏
من : به به خوش میگذره ؟
سلنا : تو اینجا چیکار میکنی ؟
من : اومدم تورو با خودم ببرم جایی ک باید باشی
اروین : جاش پیش منه ،
من : تو خفه سلن بلند شو بریم
سلنا : من با تو جایی نمیام برو پیش نامزدت
من : ولم کرد رفت ..، تموم شد ! بدو بریم
سلنا : قلب اونم با دروغات شکستی احمق
من : گفتم بلند شوووووو
اروین : گمشو از اینجااا
سلنا : ارسام برو وگرنه واست بد میشه !
من : عع ک اینطور ! بد میشه اره ؟! 😏 مثلا میخواین چیکار کنین !!!
سلنا : برو دل ایسلو بدست بیار ب زندگیت برس !
من : من اومدم دل تورو بدست بیارم
اروین : ارسام گمشو برو توقع داری بعد اونهمه کثافت کاری بازم بیاد سمتت ،
من : سیکتیر کن مرتیکه ، تو خوب از موقعیت استفاده میکنی !
اروین : من واقعا سلنارو دوس دارم هیچوقت ناراحتش نمیکنم و بهش خیانت نمیکنم 😒
من : هه سیک کن باو سلنا از اولشم مال من بود
اروین : نیست ، اون تصمیم گرفته با من باشه اون منو انتخاب کرده !
سلنا با عصبانیت و گریه و داد .....
سلنا : بسه بسع دیگه لطفاااا تمومش کنین ..خسته شدم 😩😑
اروین : سلنا ..سلنا ..
سلنا : تنهام بزارین دوتاتون ! دنبالم نیاییییین
من : گمشو ازش فاصله بگیر !
اروین : شاتاپ چرا اومدی مرتیکه گاو ببین ناراحتش کردی اشغال دروغگو
من : برو گمشو تا نزدم دکو پوزتو پایین نیاوردم
اروین : انشالله هرکاری با این دختر کردی بدترش سرت بیاد بدرود 👋
۱۴.۹k
۲۴ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.