پاهام آرزوهامو به دوش می کشن
چند وقتیه که دلم خیلی گرفته ٬ دوست دارم همش بپرم تو بفل مامانم و ساعت ها همونجا بمونم.
خیلی سختیا کشیدم و تا اینجا دووم آوردم ٬ اما یه لحظاتی میرسه که چنان سردرگم می شی که نمی دونی کی هستی و کجایی.
دیروز قبل تمرین زیاد گرم نکردم ٬ الان یه روزه پای چپم کش اومده یه کم سخته برام راه برم.
یه ساعت پیش بابام بهم گفت برم خرید ٬ وقتی از خونه اومدم بیرون ٬ نمی دونم چه حسی درونم ایجاد شد ٬ احساس می کردم پاهام نمی خوان راه برن ٬ می خوان بدوئن.
همینطوری شروع کردم به دویدن ؛ پاهام درد می کردن ٬ ولی نمی خواستم وایسم ؛ حس عجیبیه ٬ زمانی که می دوم ٬ احساس می کنم از همه چیز رهام ٬ مثل پرنده ها ٬ احساس می کنم همه چیز رو در اختیار دارم ٬ احساس می کنم هیچ چیزی نمی تونه ناراحتم کنه . تو اون ده ثانیه آخر که نهایت تلاشم رو می کنم ٬ حس می کنم به نهایت آرزوهام رسیدم.
#تکست_خاص
خیلی سختیا کشیدم و تا اینجا دووم آوردم ٬ اما یه لحظاتی میرسه که چنان سردرگم می شی که نمی دونی کی هستی و کجایی.
دیروز قبل تمرین زیاد گرم نکردم ٬ الان یه روزه پای چپم کش اومده یه کم سخته برام راه برم.
یه ساعت پیش بابام بهم گفت برم خرید ٬ وقتی از خونه اومدم بیرون ٬ نمی دونم چه حسی درونم ایجاد شد ٬ احساس می کردم پاهام نمی خوان راه برن ٬ می خوان بدوئن.
همینطوری شروع کردم به دویدن ؛ پاهام درد می کردن ٬ ولی نمی خواستم وایسم ؛ حس عجیبیه ٬ زمانی که می دوم ٬ احساس می کنم از همه چیز رهام ٬ مثل پرنده ها ٬ احساس می کنم همه چیز رو در اختیار دارم ٬ احساس می کنم هیچ چیزی نمی تونه ناراحتم کنه . تو اون ده ثانیه آخر که نهایت تلاشم رو می کنم ٬ حس می کنم به نهایت آرزوهام رسیدم.
#تکست_خاص
۷.۰k
۲۷ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.