فلسفه ، از ایران باستان آغاز شده است ، ونه از یونان-2 :
فلسفه ، از ایران باستان آغاز شده است ، ونه از یونان-2 :
فیلسوف بعدی ، یعنی آناکسیمنس ، در سال 535 پ م ، درعین تاثیرپذیری از آناکسیماندروس ، بازگشتی به دیدگاه تالس کرد و گفت : "مادهء بنیادین اگرچه از نظر زمانی و مکانی نامحدود است ، ولی "نامتعین" نیست ؛ چون این مادهء بنیادین "هوا" است ، که اگر رقیق تر شود به "آتش" تبدیل میشود ؛ و اگر غلیظتر شود ، به "باد" تبدیل میشود ؛ واگر باز هم غلیظتر شود ، به "آب" تبدیل میشود؛ و اگر باز هم غلیظتر شود ، به خاک تبدیل میشود ؛ و اگر باز غلیظتر شود ، به "سنگ" تبدیل میشود . چیزهای دیگر هم از اینها پدید می آیند ؛ و "حرکت"، که دگرگونی از آن روی می دهد نیز، جاویدان است ".
در اینجا به زندگینامهء فیثاغورث ، این فیلسوف بسیار تاثیرگذار یونان میپردازم : در سال 550 پ م فیثاغورث به امید فراگیری فلسفه و دانش از تالس ، از شهر ساموس به شهر میلتوس رفت . اینکه او موفق شده تالس را ببیند و فلسفه را از او فرا بگیرد ، زیاد مشخص نیست ؛ چون در تاریخ فلسفه ، به تالس بعنوان آموزش دهندهء فلسفه ، اشاره ای نشده است . در هر صورت فیثاغورث ، از آنجا که شیفتهء فراگیری دانش و فلسفه بود ، و از ناآرامی گریزان بود ؛ در سال 546 همزمان با ورود سپاهیان ایران به "بخش آسیائی یونان" ، از شهر میلتوس به شهر "صیدون" از استان فینیقیهء شاهنشاهی بابل سفر کرد.(صیدون تقریبا همان بیروت لبنان است). ولی در سال 539 پ م ، با آزادسازی بابل بدست سپاهیان ایران ، فیثاغورث دوباره مجبور شد به مصر مهاجرت کند . او در اینجا توانست هندسه را از مصریان فرابگیرد. در سال 525 پ م ، سپاه ایران مصر را هم از برده دارسالاری آزاد نمود ، ولی بدلیل ناآرامیهای پدیدآمده ، فیثاغورث ، که خبر والائی "خردپرستی" (مزدا-یسنا) (فلسفه) و دانش ، در نزد مغان هخامنشی را شنیده بود ، عزم آن کرد تا خود را به کتابخانه ها و مغان ایران هخامنشی برساند . بنابراین او نخست دوباره به شهر صیدون ، و از آنجا به هر صورت خود را به شهر "پارس وادا" (پرسپولیس) رساند ، و از کتابها و مغان ، بهره های فراوان برد. (1)
در سال 514 پ م ، فیثاغورث 56 ساله پس از 12 سال فراگیری "خردپرستی" (مزدا-یسنا) (فلسفه) و دانشهای گوناگون ، به زادگاه خود شهر ساموس رفت تا آموزشگاهی را برپا کند و به آموزش دادن یونانیان بپردازد ؛ ولی چون حاکم ساموس بسیار خودکامه بود ، او به این کار موفق نشد ، بنابراین در سال 513 پ م ، به "شهر-حکومت" یونانی کوروتون ، درسواحل جنوب ایتالیا ، مهاجرت کرد. او در اینجا توانست آموزشگاه خود را برپا کند ، و حسن شهرتی را برای خود فراهم کند. (1) او در جلسات تدریس خود ، مخفیانه از شیوهء زندگی پر زرق و برق و اصرافگرایانهء برده داران کوروتون انتقاد می کرد، (2) وشیوهء زندگی پرهیزکارانهء ایرانیان را تبلیغ می کرد. بزودی فیثاغورث در بسیاری از حکومت-شهرهای یونانی جنوب ایتالیا ، پیروان زیادی را پیدا کرد ؛ واین پیروان ، آموزشگاه هائ فیثاغورثی را در این شهرها تاسیس کردند. پس از مدت کوتاهی ، این آموزشگاه ها کارکرد سیاسی نیز پیدا کردند. (2)
در سال 510 پ م ، فرمانروای حکومت-شهر "سیباریس" ، که در مجاورت کوروتون بود ، دارائی 500 نفر از شهروندان خود را مصادره کرد ، وآنها را از شهر بیرون راند. هنگامیکه این مالباختگان به کوروتون پناه آوردند ، فرمانروای "سیباریس" خواستار پس فرستادن آنها شد ؛ ولی فیثاغورثیان از مجلس کوروتون خواستند که از پناهندگان پشتیبانی کند. پس از اینکه مجلس تصمیم گرفت از پناهندگان پشتیبانی کند ، جنگ میان کوروتون و سیباریس آغاز شد.(3)
پس از پیروز شدن کوروتون، فیثاغورث و پیروانش ، پیشنهاد لغو برده داری را دادند؛ ولی برده داران نه تنها این خواستهء فیثاغورثیان را نپذیرفتند، بلکه آموزشگاه های آنها را نیز به آتش کشیدند و بیشتر فیثاغورثیان را کشتند. در این میان، فقط فیثاغورثیان جوانتر توانستند جان سالم به دربرند و فرارکنند.(3) روز بعد ، مشابه همین کشتار فیثاغورثیان ، در دیگر شهرهای یونانی نشین جنوب ایتالیا انجام گرفت. پس از فروکش کردن این کشتارها، فیثاغورثیانی که زنده مانده بودند، انجمنهائی مخفی را تاسیس کردند؛ ولی پس از این ، دیگر نتوانستند فعالیت آشکاری را داشته باشند. (فوروارد فراموش نشود)
Tarikhopishaztarikhنوشتهء
منابع
1-تاریخ علم ، نوشتهء جورج سارتون، ترجمهء احمد آرام، انتشارات امیرکبیر، صفحات 212 و 213
2-پاراگراف سوم، زیر عنوان "کوروتون" (بزبان انگلیسی) از لینک زیر
https://en.wikipedia.org/wiki/Pythagoras
3-مطالب عنوان "میلیتاری اکسپرینس" (به زبان انگلیسی) از لینک زیر
https://en.wikipedia.org/wiki/Milo_of_Croton
فیلسوف بعدی ، یعنی آناکسیمنس ، در سال 535 پ م ، درعین تاثیرپذیری از آناکسیماندروس ، بازگشتی به دیدگاه تالس کرد و گفت : "مادهء بنیادین اگرچه از نظر زمانی و مکانی نامحدود است ، ولی "نامتعین" نیست ؛ چون این مادهء بنیادین "هوا" است ، که اگر رقیق تر شود به "آتش" تبدیل میشود ؛ و اگر غلیظتر شود ، به "باد" تبدیل میشود ؛ واگر باز هم غلیظتر شود ، به "آب" تبدیل میشود؛ و اگر باز هم غلیظتر شود ، به خاک تبدیل میشود ؛ و اگر باز غلیظتر شود ، به "سنگ" تبدیل میشود . چیزهای دیگر هم از اینها پدید می آیند ؛ و "حرکت"، که دگرگونی از آن روی می دهد نیز، جاویدان است ".
در اینجا به زندگینامهء فیثاغورث ، این فیلسوف بسیار تاثیرگذار یونان میپردازم : در سال 550 پ م فیثاغورث به امید فراگیری فلسفه و دانش از تالس ، از شهر ساموس به شهر میلتوس رفت . اینکه او موفق شده تالس را ببیند و فلسفه را از او فرا بگیرد ، زیاد مشخص نیست ؛ چون در تاریخ فلسفه ، به تالس بعنوان آموزش دهندهء فلسفه ، اشاره ای نشده است . در هر صورت فیثاغورث ، از آنجا که شیفتهء فراگیری دانش و فلسفه بود ، و از ناآرامی گریزان بود ؛ در سال 546 همزمان با ورود سپاهیان ایران به "بخش آسیائی یونان" ، از شهر میلتوس به شهر "صیدون" از استان فینیقیهء شاهنشاهی بابل سفر کرد.(صیدون تقریبا همان بیروت لبنان است). ولی در سال 539 پ م ، با آزادسازی بابل بدست سپاهیان ایران ، فیثاغورث دوباره مجبور شد به مصر مهاجرت کند . او در اینجا توانست هندسه را از مصریان فرابگیرد. در سال 525 پ م ، سپاه ایران مصر را هم از برده دارسالاری آزاد نمود ، ولی بدلیل ناآرامیهای پدیدآمده ، فیثاغورث ، که خبر والائی "خردپرستی" (مزدا-یسنا) (فلسفه) و دانش ، در نزد مغان هخامنشی را شنیده بود ، عزم آن کرد تا خود را به کتابخانه ها و مغان ایران هخامنشی برساند . بنابراین او نخست دوباره به شهر صیدون ، و از آنجا به هر صورت خود را به شهر "پارس وادا" (پرسپولیس) رساند ، و از کتابها و مغان ، بهره های فراوان برد. (1)
در سال 514 پ م ، فیثاغورث 56 ساله پس از 12 سال فراگیری "خردپرستی" (مزدا-یسنا) (فلسفه) و دانشهای گوناگون ، به زادگاه خود شهر ساموس رفت تا آموزشگاهی را برپا کند و به آموزش دادن یونانیان بپردازد ؛ ولی چون حاکم ساموس بسیار خودکامه بود ، او به این کار موفق نشد ، بنابراین در سال 513 پ م ، به "شهر-حکومت" یونانی کوروتون ، درسواحل جنوب ایتالیا ، مهاجرت کرد. او در اینجا توانست آموزشگاه خود را برپا کند ، و حسن شهرتی را برای خود فراهم کند. (1) او در جلسات تدریس خود ، مخفیانه از شیوهء زندگی پر زرق و برق و اصرافگرایانهء برده داران کوروتون انتقاد می کرد، (2) وشیوهء زندگی پرهیزکارانهء ایرانیان را تبلیغ می کرد. بزودی فیثاغورث در بسیاری از حکومت-شهرهای یونانی جنوب ایتالیا ، پیروان زیادی را پیدا کرد ؛ واین پیروان ، آموزشگاه هائ فیثاغورثی را در این شهرها تاسیس کردند. پس از مدت کوتاهی ، این آموزشگاه ها کارکرد سیاسی نیز پیدا کردند. (2)
در سال 510 پ م ، فرمانروای حکومت-شهر "سیباریس" ، که در مجاورت کوروتون بود ، دارائی 500 نفر از شهروندان خود را مصادره کرد ، وآنها را از شهر بیرون راند. هنگامیکه این مالباختگان به کوروتون پناه آوردند ، فرمانروای "سیباریس" خواستار پس فرستادن آنها شد ؛ ولی فیثاغورثیان از مجلس کوروتون خواستند که از پناهندگان پشتیبانی کند. پس از اینکه مجلس تصمیم گرفت از پناهندگان پشتیبانی کند ، جنگ میان کوروتون و سیباریس آغاز شد.(3)
پس از پیروز شدن کوروتون، فیثاغورث و پیروانش ، پیشنهاد لغو برده داری را دادند؛ ولی برده داران نه تنها این خواستهء فیثاغورثیان را نپذیرفتند، بلکه آموزشگاه های آنها را نیز به آتش کشیدند و بیشتر فیثاغورثیان را کشتند. در این میان، فقط فیثاغورثیان جوانتر توانستند جان سالم به دربرند و فرارکنند.(3) روز بعد ، مشابه همین کشتار فیثاغورثیان ، در دیگر شهرهای یونانی نشین جنوب ایتالیا انجام گرفت. پس از فروکش کردن این کشتارها، فیثاغورثیانی که زنده مانده بودند، انجمنهائی مخفی را تاسیس کردند؛ ولی پس از این ، دیگر نتوانستند فعالیت آشکاری را داشته باشند. (فوروارد فراموش نشود)
Tarikhopishaztarikhنوشتهء
منابع
1-تاریخ علم ، نوشتهء جورج سارتون، ترجمهء احمد آرام، انتشارات امیرکبیر، صفحات 212 و 213
2-پاراگراف سوم، زیر عنوان "کوروتون" (بزبان انگلیسی) از لینک زیر
https://en.wikipedia.org/wiki/Pythagoras
3-مطالب عنوان "میلیتاری اکسپرینس" (به زبان انگلیسی) از لینک زیر
https://en.wikipedia.org/wiki/Milo_of_Croton
۲.۴k
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.