حوس عشق پارت ۳۳
تا شب اونجا بودیم من با جونگ کوک پینگ پونگ بازی میکردم یهو توپه خورد وسط پیشونیم بعد جونگ کوک اومد پیشم کوک:آخ همه عمرم دردت اومد ببخشید من:نه محکم نخورد کوک:خیله خوب بعد پیشونیمو بوسید من:جونگ کوک خسته شدم دیگه بازی نیست کوک:منم خسته شدم بریم بیرون هوا بخوریم من:بریم بعد رفتیم بیرون تو حیات اونجا و راه میرفتیم اونجا به تاب بود من رفتم نشستم جونگ کوک اومد حولم میداد همون موقع خودش اومد نشست رو تاب تابو با پاش حول میداد بعد قشنگ تاب میخوردیم که پسرا اومدن گفتن بریم خونه و مام گفتیم بریم بعد رفتیم خونه جونگ کوک لباسشو عوض کرد منم جورابامو در آوردم پام باد خورد بعد من رفتم رو تخت جونگ کوک اومد چهار دست و پا جلوم و بعد لبامو به کوچولو بوسید بعد خودشم رفت بغلم ولی من چهار دست و پا رفتم سرش و خودمو انداختم تو بغل جونگ کوک
۱۵۳.۳k
۱۴ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.