"Just dady mafia "

"Just dady mafia "
Part: ⁴
ویو یونگی:
اعصابم خیلی خورد بود خیلی خورد یه ثانیه هم پامو از رو گاز بر نداشتم فقط میخاستم برسم برم پیش اون عوضی.
فلش بک ماشین اعضا:
کوک: چقد تند میره... تصادف نکنه
جیمین: واقعا نمیفهمم اون عوضی چرا باید این کارو بکنه
نامجون: برای چی نداره... میخاد حرص یونگی رو در بیاره از اول مشکل داشتن با هم
تهیونگ: بهتره سریع تر بری گمش نکنی
فلش بک به وقتی رسیدن
ویو یونگی:
سریع از ماشین پیاده شدم اصلحمو برداشتم
یونگی: اهااایییی مینننن *عربده*
بادیگارد: ارباب شما اجازه ورود ندارید
جیمین: یونگی وایسا *داد*
اصلحمو دراورد یه گلوله حرومش کردم
یونگی: کس دیگه ای هم هس؟ اگه هس بیاد جلو*عربده*
*علامت پدر یونگی پ.ی*
پ. ی: بذارین بیاد داخل
یونگی با سرعت رف طرف پدرش و یقشو گرفت
یونگی: این چه کاری بود کردی هاااا؟ د بنال *عربده*
نامجون: یونگی اروم باش
پدرش یه مشن زد تو صورتش افتاد زمین و کوک و جی هوپ اصلخشونو گرفتن رو سر پدرش
کوک: مواظب کاری که میکنی باش
ناجون و جین رفتن پیش یونگی
نامجون: هی پسر حالت خوبه؟
جین: لبت شکافته شده بزار بهت دسمال بدم
یونگی: نیازی... نیس
پ. ی: تویی که میدونی زورت به من نمیرسه چرا الکی ارتیس بازی در میاری؟
یونگی:.....