تاریخ کوتاه ایران - 4 (ویرایش 3)
تاریخ کوتاه ایران - 4 (ویرایش 3)
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
پدید آمدن "شهرنشینی" و دین "مزدا یسنا" بدست سومریان "ایرانی نژاد"
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
در پیرامون سال 11000 پ.ز. {1} مردم "تپه آسیاب" {2} {در پدفراز (جنوب) شهر امروزی کرمانشاه } ، پس از دست یافتن به فرآوریشیوهء «خویشفرمائی گرائی {3} با فناوری نوسنگی» ؛ و بواژگانی دیگر ، دست یافتن به فناوری های "کشاورزی" "دامپروری" و "خانه سازی" ؛ و رهائی یافتن از وابستگی به زندگی در کوهستان و غارهای آن ، و همچنین رهائی یافتن از شکار کردن جانوران کوهستان ؛ از همان هنگام برای بهره برداری از آمادگی (استعداد) بالای بلنددشت (فلات) "ایران" ، و میاندورود "دجله-فرات" در کشاورزی ، خود را در این دو سرزمین گستراندند . آنهائی که در بلنددشت (فلات) ایران دست به قلمروگستری زده بودند ، تبارهای ایرانی "کاسیان"، "گوتیان" ، "هوریان" ، "میتانیان" ، "لولوبیان" ، و "نائریان" را پدید آوردند.
آنهائی که به میاندورود دجله فرات نوبومروی (مهاجرت) کرده بودند ، نخست خود را به دو جایگاه شهرهای امروزی "بغداد" {4} و "کوت" رساندند ، و سپس به قلمروگستری پرداختند و در همهء این سرزمین {5} ، زیستا (ساکن) شدند و در آنجا به کشاورزی و دامپروری پرداختند و "سومریان" نام گرفتند . یادآوری میشود که در آن هنگام ، تنها در رشته کوه زاگرس و کوه های هاتیا (آناتولی یا آسیای صغیر) و کوهستانهای اروپا "آدم های اندیشگر کالبد امروزی" زیست میکرده اند ؛ و میاندورود دجله فرات ، بیکاستانه (کاملا) دستنخورده (بکر) بود و آدمیانی در آنجا نمی زیستند.
از آنجا که آمادگی میاندورود "دجله فرات" ، برای کشاورزی بسیار بیشتر بود ؛ سومریان با شتاب و تندی (سرعت) بیشتری توانستند پیشرفت کنند ؛ و برای نخستین بار در جهان ، در پیرامون سال 5400 پ.ز. به فرهنگ مس -سنگی ، و در پیرامون سال 3800 پ.ز. به فرهنگ برنز دست یافتند ؛ و از سال 3700 پ.ز. ، خود را در "بلنددشت ایران" ، "کوهستان زاگرس" ، میاندورود "کرخه کارون" ، "گیلان و مازندران" ، میاندورود "کورا-ارس" ، سرزمین "پونت – خزر" و "اروپا" گسترش دادند ؛ و پادشاهی های کوچک وبزرگ فراوانی را در این سرزمین ها پدید آوردند . آنها در بلنددشت (فلات) ایران و پیرامون آن ، "پادشاهی ایلام" ، "پادشاهی انشان (هخامنشی)" ، "پادشاهی جیرفت" ، "پادشاهی شهر سوخته" و..... را پدید آوردند.
از سال 3600 پ.ز. روند شکوفا شدن همایه های (جوامع) سومری آغاز شد و نوآوری های بسیاری ، بدست آنها پدید آمدند (1) (2) ، که شماری از آنها برابرند با : "خط و فناوری نوشتن" ، "سامانهء شمارش" ، "دانش ستاره شناسی" (3) ، "دانش شمارشگری (حساب)" ، "شهر" (4) ، "ساختمانهای بزرگ" ، "آموزشگاه" ، "چرتکه" ، "چرخ" ، "چم" (قانون) {1} ، "ابزارها و جنگفزارهای برنزی" ، "تورمان (شبکهء) آبیاری" {1} ، "ابزارها و جنگفزارهای آهنی" ، "سخنسرائی" (ادبیات) ، "اندازگری" (مهندسی) ، "دستفشانی (رقص) پیشرفته" ، "ارتش" ، "ساعت آفتابی" ، "کرجی و کشتی کوچک" ، "مهر" {1} ، نواگری" (موسیقی) ، "رازیگری" (معماری) ، "فلزپول" (سکه) ، "سالشمار" (تقویم) ، "بازی تخت نرد" ، "پدیدهء تک همسری" ، "زیور" و بسیار نوآوری های دیگر.
ولی فرجاترین (مهم ترین) نوآوری سومریان "ایرانی نژاد" ، پدید آوردن دین "مزدا یسنا" {1} بود . سومریان "ایرانی نژاد" ، از پیرامون (حدود) سال 3600 پ.ز. ، "رفته رفته" (بتدریج) دریافتند که هنگامیکه ترازش (تعادل) در بخشی از سرشت (طبیعت) ، برای گاهبازه ای (مدت زمانی) کوتاه برهم می خورد ؛ گرایشی خودکار که در خود سرشت (طبیعت) هست ، بکار می افتد ؛ و "ترازش" (تعادل) را دوباره در خودش (طبیعت) برپا می کند ؛ گرایشی که کارکرد (نقش) پروردگاری سرشت (طبیعت) را داشته است . سومریان "ایرانی نژاد" ، این گرایش همیشگی سرشت (طبیعت) را "پویش جاودان سرشت" یا "مزدا" نامیدند ، و "خورشید" یا "آتش" را به سرنام (به عنوان) نماد "پویش جاودان سرشت" برگزیدند ؛ چون خورشید و آتش ، تنها پدیده هائی می بودند و هستند که همواره در پویش (حرکت) و جوشش می بوده اند و هستند . به همین چرائی (دلیل) است که به "مزدا یسنا" (پیروی از مزدا) ، "آئین میترا" یا "آئین مهر (خورشید)" نیز می گفته اند و می گویند.
سومریان "ایرانی نژاد" ، سپس به این شناخت رسیدند که "بایدی کار" (وظیفهء) انسان ، آنستکه خود را با این گرایش پایه ای سرشت (طبیعت) هماهنگ سازد ، و در راه ترازش (تعادل) و دادگری (عدل گستری) گام بردارد . آنها همچنین به این شناخت رسیدند که "پروردگار یا مزدا" به کسی یاری نمی رسا
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
پدید آمدن "شهرنشینی" و دین "مزدا یسنا" بدست سومریان "ایرانی نژاد"
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
در پیرامون سال 11000 پ.ز. {1} مردم "تپه آسیاب" {2} {در پدفراز (جنوب) شهر امروزی کرمانشاه } ، پس از دست یافتن به فرآوریشیوهء «خویشفرمائی گرائی {3} با فناوری نوسنگی» ؛ و بواژگانی دیگر ، دست یافتن به فناوری های "کشاورزی" "دامپروری" و "خانه سازی" ؛ و رهائی یافتن از وابستگی به زندگی در کوهستان و غارهای آن ، و همچنین رهائی یافتن از شکار کردن جانوران کوهستان ؛ از همان هنگام برای بهره برداری از آمادگی (استعداد) بالای بلنددشت (فلات) "ایران" ، و میاندورود "دجله-فرات" در کشاورزی ، خود را در این دو سرزمین گستراندند . آنهائی که در بلنددشت (فلات) ایران دست به قلمروگستری زده بودند ، تبارهای ایرانی "کاسیان"، "گوتیان" ، "هوریان" ، "میتانیان" ، "لولوبیان" ، و "نائریان" را پدید آوردند.
آنهائی که به میاندورود دجله فرات نوبومروی (مهاجرت) کرده بودند ، نخست خود را به دو جایگاه شهرهای امروزی "بغداد" {4} و "کوت" رساندند ، و سپس به قلمروگستری پرداختند و در همهء این سرزمین {5} ، زیستا (ساکن) شدند و در آنجا به کشاورزی و دامپروری پرداختند و "سومریان" نام گرفتند . یادآوری میشود که در آن هنگام ، تنها در رشته کوه زاگرس و کوه های هاتیا (آناتولی یا آسیای صغیر) و کوهستانهای اروپا "آدم های اندیشگر کالبد امروزی" زیست میکرده اند ؛ و میاندورود دجله فرات ، بیکاستانه (کاملا) دستنخورده (بکر) بود و آدمیانی در آنجا نمی زیستند.
از آنجا که آمادگی میاندورود "دجله فرات" ، برای کشاورزی بسیار بیشتر بود ؛ سومریان با شتاب و تندی (سرعت) بیشتری توانستند پیشرفت کنند ؛ و برای نخستین بار در جهان ، در پیرامون سال 5400 پ.ز. به فرهنگ مس -سنگی ، و در پیرامون سال 3800 پ.ز. به فرهنگ برنز دست یافتند ؛ و از سال 3700 پ.ز. ، خود را در "بلنددشت ایران" ، "کوهستان زاگرس" ، میاندورود "کرخه کارون" ، "گیلان و مازندران" ، میاندورود "کورا-ارس" ، سرزمین "پونت – خزر" و "اروپا" گسترش دادند ؛ و پادشاهی های کوچک وبزرگ فراوانی را در این سرزمین ها پدید آوردند . آنها در بلنددشت (فلات) ایران و پیرامون آن ، "پادشاهی ایلام" ، "پادشاهی انشان (هخامنشی)" ، "پادشاهی جیرفت" ، "پادشاهی شهر سوخته" و..... را پدید آوردند.
از سال 3600 پ.ز. روند شکوفا شدن همایه های (جوامع) سومری آغاز شد و نوآوری های بسیاری ، بدست آنها پدید آمدند (1) (2) ، که شماری از آنها برابرند با : "خط و فناوری نوشتن" ، "سامانهء شمارش" ، "دانش ستاره شناسی" (3) ، "دانش شمارشگری (حساب)" ، "شهر" (4) ، "ساختمانهای بزرگ" ، "آموزشگاه" ، "چرتکه" ، "چرخ" ، "چم" (قانون) {1} ، "ابزارها و جنگفزارهای برنزی" ، "تورمان (شبکهء) آبیاری" {1} ، "ابزارها و جنگفزارهای آهنی" ، "سخنسرائی" (ادبیات) ، "اندازگری" (مهندسی) ، "دستفشانی (رقص) پیشرفته" ، "ارتش" ، "ساعت آفتابی" ، "کرجی و کشتی کوچک" ، "مهر" {1} ، نواگری" (موسیقی) ، "رازیگری" (معماری) ، "فلزپول" (سکه) ، "سالشمار" (تقویم) ، "بازی تخت نرد" ، "پدیدهء تک همسری" ، "زیور" و بسیار نوآوری های دیگر.
ولی فرجاترین (مهم ترین) نوآوری سومریان "ایرانی نژاد" ، پدید آوردن دین "مزدا یسنا" {1} بود . سومریان "ایرانی نژاد" ، از پیرامون (حدود) سال 3600 پ.ز. ، "رفته رفته" (بتدریج) دریافتند که هنگامیکه ترازش (تعادل) در بخشی از سرشت (طبیعت) ، برای گاهبازه ای (مدت زمانی) کوتاه برهم می خورد ؛ گرایشی خودکار که در خود سرشت (طبیعت) هست ، بکار می افتد ؛ و "ترازش" (تعادل) را دوباره در خودش (طبیعت) برپا می کند ؛ گرایشی که کارکرد (نقش) پروردگاری سرشت (طبیعت) را داشته است . سومریان "ایرانی نژاد" ، این گرایش همیشگی سرشت (طبیعت) را "پویش جاودان سرشت" یا "مزدا" نامیدند ، و "خورشید" یا "آتش" را به سرنام (به عنوان) نماد "پویش جاودان سرشت" برگزیدند ؛ چون خورشید و آتش ، تنها پدیده هائی می بودند و هستند که همواره در پویش (حرکت) و جوشش می بوده اند و هستند . به همین چرائی (دلیل) است که به "مزدا یسنا" (پیروی از مزدا) ، "آئین میترا" یا "آئین مهر (خورشید)" نیز می گفته اند و می گویند.
سومریان "ایرانی نژاد" ، سپس به این شناخت رسیدند که "بایدی کار" (وظیفهء) انسان ، آنستکه خود را با این گرایش پایه ای سرشت (طبیعت) هماهنگ سازد ، و در راه ترازش (تعادل) و دادگری (عدل گستری) گام بردارد . آنها همچنین به این شناخت رسیدند که "پروردگار یا مزدا" به کسی یاری نمی رسا
۳.۶k
۰۹ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.