جرقه عشق پارت ۸
اومد گونمو بوسید وی:حالا دوست دارم من:انقدر تو نقشت فرو نرو پس فردا پررو میشی میای لبامم میبوسی برو (اینجا جونگکوک قرمز شده از عصبانیت که چرا تهیونگ سوفیا رو بوسید😐😂😂😂😂😂) وی:خیله خوب بعد رفتیم که جونگ کوک اومد گفت قرمز بود کوک:سوفیا من:بله چرا قرمزی کوک:هان نه خوبم بعد زد تو صورت خودش همه رفتن بیرون کوک:اگه ماشین نداری بیا برسونمت من:اوممم نمیخوام مزاحم شم کوک:نه بابا مزاحم چیه بیا من:خیله خوب بعد باهاش رفتم منو رسوند خونه من:ممنون بعد برای اینکه قشنگ تشکر کرده باشم رفتم جلو و گونشو بوسیدم و رفتم بیرون
از زبون جونگ کوک
گرفت گونمو بوسید و رفت دستمو گذاشتم رو جایی که بوس کرده بود قلبم تند تند میزد من:وایی پسر چت شد بعد رفتم خونه
از زبون خودم
رفتم خونه انگار واقعا عاشق شده بودم برای هر لحظش قلبم تند تند میزد رفتم خونه خودمو انداختن رو تخت بعد مامان اومد تو اتاقم مامان:سلام دخترم من:عا مامان بیا کارت دارم مامان:چیزی شده من:بیا میخوام یه چیزی بگم نشست جلوم من:مامان تو چجوری عاشق بابا شدی مامان خندید بعد گفت مامان:چرا همچین سوال پرسیدی نکنه کسیو دوست داری من:نمیدونم شاید مامان:خوب من و بابات تو دانشگاه عاشق هم شدیم اول اون عاشقم شد بعد چند دقت منم حس تو رو داشتم من:تپشه قلبم داشتی مامان:آره داشتم بابات و من خیلی عاشق هم بودیم خودش اومد بهم اعتراف کرد منم که دوسش داشتم قبول کردم من:وایی پس یعنی منم عاشق شدم مامان:اره حالا بگو ببینم این پسر کیه من:حالا بهت میگم باید مطمئن شم اونم دوسم داره یا نه استادم پسر خوبیه مامان:اوه تو که از معلمات خوشت نمیومد من:ولی این فرق میکنه باحال و جذابه مامان:خوشگله من:آره خیلی جنتلمنه😂 مامان:انگار من یه دختر خوش شانس به دنیا آوردم من:😂 بابا:آییی من چی چه خبره اینجا مامان:دخترت عاشق شده بابا:وایی عاشق شدی (حالا تو ایران بگی میگه تو غلط کردی عاشق شدی😐💔😂😂😂) به بابامم گفتم همه چیو مامان:خیله خوب پاشو شب مهمونیما پاشو یکم به خودت برس من:باشه رفتم سمت کمد لباسام فی فی رو صدا کردم که بیاد کمکم من:فی فیییی بعد اومد فی فی:بله خانوم من:بیا کمک فی فی:خانوم چی شده من:میخوام لباس انتخاب کنم تویی که از ۱۵ سالگی با من بودی و میشناسیم بگو کودوم بهم میاد فی فی:چشم بعد اومد یه لباس مشکی بود که تا رون پام بود من:این خوبه فی فی:آره خوبه من:خیلی ممنون میتونی بری فی فی:چشم لباسمو عوض کردم و نشستم جلو آیینه یه رژلب زرشکی به مشکی میزد ولی زرشکی بود زدم و کرممم زدم و یه ریملم زدم و خط چشمم کشیدم یه عطر خیلی خوش بو داشتم اونو برداشتم و زدم به خودم که بوش پخش میشد خیلی بویه خوبی داشت عاشق این عطر بودم بعد یه پوتین ساق بلند تا بالای زانو پوشیدم
از زبون جونگ کوک
گرفت گونمو بوسید و رفت دستمو گذاشتم رو جایی که بوس کرده بود قلبم تند تند میزد من:وایی پسر چت شد بعد رفتم خونه
از زبون خودم
رفتم خونه انگار واقعا عاشق شده بودم برای هر لحظش قلبم تند تند میزد رفتم خونه خودمو انداختن رو تخت بعد مامان اومد تو اتاقم مامان:سلام دخترم من:عا مامان بیا کارت دارم مامان:چیزی شده من:بیا میخوام یه چیزی بگم نشست جلوم من:مامان تو چجوری عاشق بابا شدی مامان خندید بعد گفت مامان:چرا همچین سوال پرسیدی نکنه کسیو دوست داری من:نمیدونم شاید مامان:خوب من و بابات تو دانشگاه عاشق هم شدیم اول اون عاشقم شد بعد چند دقت منم حس تو رو داشتم من:تپشه قلبم داشتی مامان:آره داشتم بابات و من خیلی عاشق هم بودیم خودش اومد بهم اعتراف کرد منم که دوسش داشتم قبول کردم من:وایی پس یعنی منم عاشق شدم مامان:اره حالا بگو ببینم این پسر کیه من:حالا بهت میگم باید مطمئن شم اونم دوسم داره یا نه استادم پسر خوبیه مامان:اوه تو که از معلمات خوشت نمیومد من:ولی این فرق میکنه باحال و جذابه مامان:خوشگله من:آره خیلی جنتلمنه😂 مامان:انگار من یه دختر خوش شانس به دنیا آوردم من:😂 بابا:آییی من چی چه خبره اینجا مامان:دخترت عاشق شده بابا:وایی عاشق شدی (حالا تو ایران بگی میگه تو غلط کردی عاشق شدی😐💔😂😂😂) به بابامم گفتم همه چیو مامان:خیله خوب پاشو شب مهمونیما پاشو یکم به خودت برس من:باشه رفتم سمت کمد لباسام فی فی رو صدا کردم که بیاد کمکم من:فی فیییی بعد اومد فی فی:بله خانوم من:بیا کمک فی فی:خانوم چی شده من:میخوام لباس انتخاب کنم تویی که از ۱۵ سالگی با من بودی و میشناسیم بگو کودوم بهم میاد فی فی:چشم بعد اومد یه لباس مشکی بود که تا رون پام بود من:این خوبه فی فی:آره خوبه من:خیلی ممنون میتونی بری فی فی:چشم لباسمو عوض کردم و نشستم جلو آیینه یه رژلب زرشکی به مشکی میزد ولی زرشکی بود زدم و کرممم زدم و یه ریملم زدم و خط چشمم کشیدم یه عطر خیلی خوش بو داشتم اونو برداشتم و زدم به خودم که بوش پخش میشد خیلی بویه خوبی داشت عاشق این عطر بودم بعد یه پوتین ساق بلند تا بالای زانو پوشیدم
۱۸.۸k
۰۲ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.