برترین عشق پارت ۴۴
اتفاقا اصلا گشنم نیست همین الان قهوه خوردم الان همشو بالا آوردم خودم شک داشتم که چرا از صبح حالت تهوو دارم گفتم بزار یه تست حاملگی از خودم بگیرم رفتم داروخونه و بعد رفتم خونه دسشویی بعد تست و از خودم گرفتم و بعد چند دقیقه تست و نگاه کردم من:واییی من حاملم بعد دستمو زدم رو شیکمم من:مممن حاملم جونگ کوک میمیره از خوشحالی بعد رفتم بیرون گفتم بزار بهش بگم من:جونگ کوک کوک:جانم بیا اینجا بعد رفتم پیشش رو مبل نشسته بود من:جونگ کوک کوک:چیزی شده من:آره جونگ کوک:چی پشتت قایم کردی ببینممن:نه کوک:میگم ببینم من:نه نمیدم کوک:میگیرما من:خودم میخوام بهت بگم بعد نشونت میدم کوک:بگو چرا مشکوک میزنی🤓😐 تا نگی ولت نمیکنم من:جونگ کوک من من کوک:تو چی باز دست گل به آب دادی من:اصلا نمیگم جنبه نداری کوک:نه بگو بگو دارم میمیرم از فوضولی من:خیله خوب جونگ کوک من حاملم جونگ کوک همونجوری موند چشماش گرد شد(مُرد😐😂😂😂) من:جونگ کوک فهمیدی گفتم حاملم (جانگ شوک اند کپ😐😂😂😂🤣🤣الان قش میکنه) کوک:چییییییییییییییییی من:گفتم حاملم قراره مامان بابا بشیم میفهمی کوک:الان میام بعد رفت دور خونه میچرخید و داد میزد (بچه رد داد دیگه اون آدم سابق نمیشه😐😂😂😂😂😂🤣🤣) من:جونگ کوک بعد رفتم جلوش و نشونش دادم کوک:وایی یون هی یعنی من قراره بابا بشم من:آره عشقم آره بعد اومد منو بغل کرد و میچرخوند من:واییی جونگ کوک یواش کوک:عاشقتم دارم بابا میشم عررررررررررر بعد مینداختم بالا کوک:دارم بابا میشم عررر یون هی خیلی خوشحالم کردی بعد گذاشتم رو زمین من:عشقم قراره مامان بابا بشیم کوک:آره آره عشقم قراره مامان بابا بشیم واییی من قربونت بشم من زندگیم من:فردام بریم دکتر تا قشنگ متوجه بشیم کوک:باشه الان تو بیا بشین نباید خسته بشی
۳۳.۱k
۱۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.