رویایی که تبدیل به واقعیت شد پارت ۹۷
از قلقلک دادنش دست برداشتم کوک:آیی😂 من:مردی😂 کوک:نگو هوف😂گائول من:جون دلم کوک:بریم تو اتاق من:بریم بعد پاشدیم رفتیم تو اتاق کوک:ای من برم دسشویی بیام من:برو بعد رفت بیرون(اینجا جونگ کوک میدونی که فردا تولد گائوله و میخواد یه سوپرایز بزرگ بگیره پس میره تا با همه درمیون بزاره)
از زبون جونگ کوک
رفتم بیرون تو اتاق تهیونگ و بهش گفتم که فردا تولد گائول و همم اومدن و به اونام گفتم تهیونگ:میخوای سوپرایزش کنی من:آره یه سوپرایز خوب یه کاری کن تو گائولو با خودت میبری بیرون من خونه رو تزئین میکنم تو گائولو میبری یکم باهم دور دور میکنید فقط دور دورا😐 کار دیگیم نمیکنه تهیونگ:مگه میخوام بدزدمش من:جرئتشو نداری😏 خوب گفتم دیگه بقیم به من کمک میکنید من یه آهنگم برام براش نوشتم که بخونم و بقیشو خودتون میفهمید جیمین:میخوای بهش پیشنهاد بدی 😃 من:از کجا فهمیدی جیمین:قشنگ معلومه دیگه من:آره همینطوره فهمیدید چیکار کنید تهیونگ گائولو به تو سپردما نبری کاریش کنی تهیونگ:ای بابا مگه میخوام چیکارش کنم 😐 من:اوکی حالا من رفتم تابلو نکنید برید تو اتاقاتون رفتم سمت اتاق و رفتم تو که دیدم گائول جلو دره ده متر پریدم رو هوا من:وایی تو گائول:دیدم دیر اومدی داشتم میومدم دنبالت خوبی
از زبون جونگ کوک
رفتم بیرون تو اتاق تهیونگ و بهش گفتم که فردا تولد گائول و همم اومدن و به اونام گفتم تهیونگ:میخوای سوپرایزش کنی من:آره یه سوپرایز خوب یه کاری کن تو گائولو با خودت میبری بیرون من خونه رو تزئین میکنم تو گائولو میبری یکم باهم دور دور میکنید فقط دور دورا😐 کار دیگیم نمیکنه تهیونگ:مگه میخوام بدزدمش من:جرئتشو نداری😏 خوب گفتم دیگه بقیم به من کمک میکنید من یه آهنگم برام براش نوشتم که بخونم و بقیشو خودتون میفهمید جیمین:میخوای بهش پیشنهاد بدی 😃 من:از کجا فهمیدی جیمین:قشنگ معلومه دیگه من:آره همینطوره فهمیدید چیکار کنید تهیونگ گائولو به تو سپردما نبری کاریش کنی تهیونگ:ای بابا مگه میخوام چیکارش کنم 😐 من:اوکی حالا من رفتم تابلو نکنید برید تو اتاقاتون رفتم سمت اتاق و رفتم تو که دیدم گائول جلو دره ده متر پریدم رو هوا من:وایی تو گائول:دیدم دیر اومدی داشتم میومدم دنبالت خوبی
۹.۲k
۲۰ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.