عاشقانه
قصه بگو قصه گو ؛ راوی اقبال عشق!
دلبر و مجنون کند؛ جادوی رمال عشق
شاکی ازآن روزگار ؛ درپس این انتظار
شکوه کنم ازهمه؛ شکوه زافعال عشق!
شُرب و شرابم مده ؛ مستم و حالم بد
داغ وخرابش شدم؛ درپی اغفال عشق!
هستی من مال تو ؛ حال منم حال تو
سوزدل حال ما؛ صحبت احوال عشق!
نقطه پرگارعشق؛ گردش کردار ماست
عشق کذایی برو؛ نوبت غربال عشق!
دلبر و مجنون کند؛ جادوی رمال عشق
شاکی ازآن روزگار ؛ درپس این انتظار
شکوه کنم ازهمه؛ شکوه زافعال عشق!
شُرب و شرابم مده ؛ مستم و حالم بد
داغ وخرابش شدم؛ درپی اغفال عشق!
هستی من مال تو ؛ حال منم حال تو
سوزدل حال ما؛ صحبت احوال عشق!
نقطه پرگارعشق؛ گردش کردار ماست
عشق کذایی برو؛ نوبت غربال عشق!
۷.۸k
۲۷ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.