قلب من با تو می تپد:فصل دو قسمت دوم

قلب من با تو می تپد:فصل دو قسمت دوم
_____________________

( باز شدن چشم)

چویا:من کجام؟

یه فرد ناشناس :اومممم خبببب چطوری؟ میدونم زمان زیادی میگذره اما ما هنوزم دوستیم مگه نه؟

چویا:تو دیگه کدوم خری هستی؟

یه فرد ناشناس:منمممم سورا یادت نمیاددددد؟؟؟ دوست پ..س.ر سابقتتتتت!!!

چویا: دال واو سین .... ( داره الفبای کلمه دوست پسر رو میگه)

سورا:اوهوم و من سنسه شماهستم :)!

چویا:چرا همه تو این دنیا ازم بزرگترن؟ :///

سورا:چی؟

چویا:هیچی

در همان لحظه اتسوشی و دازای

دازای:بیخیالللللل چویا پسرههههههههه امکان نداره....

اتسوشی: اره اسمشم سوراست همه تو اینجا اونا رو شیپ میکنن رقابت باهاش سخته... چون... چون...


دازای: چون چی عنتر بناللللللل...

اتسوشی:چون سورا کَتِکیوشی* چویاست! و همیشه میره خونه چویا!
(کَتِکیوشی به ژاپنی یعنی معلم خصوصی)

دازای:هَننننننننننننننننن راهی ندارم جز.....
_______________
برای پارت بعد ۱۵ لایک :)!