عاشقانه
برای تو هستم
می گویی، نه
چشمانت را ببند
مرا می بینی
اگر دست هایت به من عادت کنند
به گلدان نیازی نیست
خودم برایت مریم ها را به خانه می آورم
حالا همین جمعه
کنارِ همین صندلی
و همین میز حوصله کن
ترس ات شباهتی به گنجشک ندارد
پله ها را لبخند بزن
به من که رسیدی
چشمانت را ببند
مرا لمس می کنی
دوستتدارم زندگیم
می گویی، نه
چشمانت را ببند
مرا می بینی
اگر دست هایت به من عادت کنند
به گلدان نیازی نیست
خودم برایت مریم ها را به خانه می آورم
حالا همین جمعه
کنارِ همین صندلی
و همین میز حوصله کن
ترس ات شباهتی به گنجشک ندارد
پله ها را لبخند بزن
به من که رسیدی
چشمانت را ببند
مرا لمس می کنی
دوستتدارم زندگیم
۱۵.۹k
۰۸ آبان ۱۴۰۱