☆سهیل به نقل از هفته نامه امید جوان - محمد مطهری: از دختر
☆سهیل به نقل از هفته نامه امید جوان - محمد مطهری: از دختر دبستانی روستایی فقط کفش هایش پیدا شده بود. چندی بعد جنازه خفه شده او پس از تعریض نیز یافت شد. متجاوز و قاتل که بود؟ مردی متاهل! او شرح ماجرا را چنین خلاصه کرد: «دخترک را تنها دیدم، نیتی شیطانی به ذهنم رسید، نیت خود را عملی کردم!»
چگونه است که دیدن یک دختربچه هفت ساله با مانتو و مقنعه مدرسه، آن هم توسط یک فرد متاهل، نیت شیطانی تجاوز را پدید می آورد و مهمتر اینکه چگونه است که در ایران این نیت های پلید شیطانی زود به مرحله عمل می رسد؟
اگر قرار باشد نیت شیطانی اینقدر سریع ایجاد شده و به مرحله عمل برسد، در کشورهای غربی که استخرهای مختلط، مشروب فروشی ها در دسترس، تابلوهای نیمه عریان در مقابل و فیلم های شهوت انگیز تلویزیون در دید همگان است، باید روزانه ده ها هزا رنفر مورد تعرض قرار گیرند.
اعتراف سه قسمتی قاتل دخترک روستایی، بارها و بارها توسط متجاوزان - که اتفاقا اکثر آنان متاهل بوده یا روابطی از نوع دیگر داشته و هیچ مشکلی برای ارضای جنسی خود ندارند - تکرار می شود.
پاسخ عنوان این مقاله که «چرا در ایران نیت شیطانی اینقدر زود به تجاوز منجر می شود؟» در این نکته است که این جمله سه قسمتی (دخترک را تنها دیدم، نیتی شیطانی به ذهنم رسید، نیت خود را عملی کردم) در حقیقت جمله ای چهار قسمتی است: دخترک را تنها دیدم، نیتی شیطانی به ذهنم رسید، «دیدم انگار در این مملکت کسی به کسی نیست»، نیت خود را عملی کردم!
کشورهای غربی برای کاهش جنایات و تعرض ها تلاش فراوانی می کنند تا این جمله مقدر و محذوف در اذهان شکل نگیرد. آنان با در اختیار گرفتن درست قدرت رسانه ای، به هر نافهمی فهمانده اند که در این شهر نسبت به جرم های خشن، به ویژه نسبت به کودکان و دختران حساسیت زیادی وجود دارد و «کسی به کسی هست». وقتی دختر 10 ساله ای به نام «هولی جونز» در کانادا ناپدید شد، به مدت دو روز «خبر اول» تمام شبکه هیا مهم خبری این کشور بود. ما چه می کنیم؟
فورا اینگونه اخبار را پنهان می کنیم تا زمان دستگیری مجرم. پس از دستگیری مجرمان، اگر برحسب اتفاق خبرنگاری از مجازات مجرم مطلع شود، در چند سایت این خبر منتشر می شود. نهایت جدیت ما آن است که در عصر رسانه، مجرم را معمولا چند سال پس از وقوع حادثه با حضور چند صد نفر اعدام می کنیم و تصور می کنیم همه مجرمان ترسیدند در حالی که اکثریت آنان اساسا از آن مطلع نمی شود.
قطعا اگر قرار بود غربی ها به روش ما عمل کنند آمار جرم و تعرض و جنایت در غرب چندین و بلکه ده ها برابر رقم فعلی بود. آیا غربی ها که روحیه لذت گرایی در میان شان موج می زند کمبود عقلی دارند که با پخش این گونه اخبار خشونت آمیز، آن هم گاهی در صدر اخبار، خاطر مردم خود را مکدر و آنان را نگران می کنند؟ آیا از کم شعوری آنهاست که برنامه های مهم تلویزیونی را قطع و تعقیب و گریز یک مجرم را به طور زنده پخش می کنند؟
اتفاقا غربی ها در این موارد بسیار عاقلانه عمل می کنند چون می دانند مسئله اصلی، دستگیری مجرم نیست بلکه فهماندن این امر به مجرمان بعدی است که اینجا شهر است نه جنگل و ربودن یک کودک یا تعرض به او یعنی مواجهه با کل حکومت و مردم.
در ایران ما، وقتی یک جانی به یک دختر تعرض می کند حداکثر خود را با یک خانواده طرف می بیندکه به راحتی با تهدیدهایی مانند پخش فیلم تعرض یا تجاوز به عضو دیگر خانواده، آنان را از شکایت منصرف می کند ولی در غرب کودک از جامعه ربوده می شود نه از خانواده؛ و جانی می داند از فردا جنایت او مورد توجه همه رسانه هاست و انصراف شاکی خصوصی تاثیری ندارد. اینجاست که در کشورهای غربی به رغم در دسترس بودن شراب و اختلاط و مناظر شهوت انگیز، به خاطر رعبی که در دل مجرمان احتمالی آینده ایجاد می شود، میان نیت شیطانی و محقق ساختن آن نیت، تا حد مقدور فاصله می افتد.
حادثه اسیدپاشی های متوالی در اصفهان درس بزرگی به مسئولان داد ولی متاسفانه مورد بهره برداری قرار نگرفت و به یک رویه تبدیل نشد. این حادثه از موارد استثنایی بود که مسئولان قضایی، انتظامی و به ویژه رسانه ملی به مجرم یا مجرمان، قاطعانه فهماندند که در این مملکت درباره اسیدپاشی «کسی به کسی هست» و حساسیت شدیدی وجود دارد، لذا گرچه مجرمی دستگیر نشد ولی آرامش و امنیت بازگردانده شد. بهایی که مردم اصفهان پرداختند «کمی نگرانی» بود ولی در عوض، نه تنها چندین نفر دیگر، قربانی اسیدپاشی نشدند و امنیت به شهر بازگشت، بلکه اسیدپاشان در سراسر کشور حساب کار خود را کردند.
البته اگر فشار رسانه ای و مردم نبود در جریان اسیدپاشی اصفهان نیز به روشی که در سایر موارد رایج است عمل می شد؛ پنهان کردن واقعه تا حد امکان و تلاش برای دستگیری مجرم. تا قبل از دستگیری هم معلوم نبود ده قربانی دیگر اضافه
چگونه است که دیدن یک دختربچه هفت ساله با مانتو و مقنعه مدرسه، آن هم توسط یک فرد متاهل، نیت شیطانی تجاوز را پدید می آورد و مهمتر اینکه چگونه است که در ایران این نیت های پلید شیطانی زود به مرحله عمل می رسد؟
اگر قرار باشد نیت شیطانی اینقدر سریع ایجاد شده و به مرحله عمل برسد، در کشورهای غربی که استخرهای مختلط، مشروب فروشی ها در دسترس، تابلوهای نیمه عریان در مقابل و فیلم های شهوت انگیز تلویزیون در دید همگان است، باید روزانه ده ها هزا رنفر مورد تعرض قرار گیرند.
اعتراف سه قسمتی قاتل دخترک روستایی، بارها و بارها توسط متجاوزان - که اتفاقا اکثر آنان متاهل بوده یا روابطی از نوع دیگر داشته و هیچ مشکلی برای ارضای جنسی خود ندارند - تکرار می شود.
پاسخ عنوان این مقاله که «چرا در ایران نیت شیطانی اینقدر زود به تجاوز منجر می شود؟» در این نکته است که این جمله سه قسمتی (دخترک را تنها دیدم، نیتی شیطانی به ذهنم رسید، نیت خود را عملی کردم) در حقیقت جمله ای چهار قسمتی است: دخترک را تنها دیدم، نیتی شیطانی به ذهنم رسید، «دیدم انگار در این مملکت کسی به کسی نیست»، نیت خود را عملی کردم!
کشورهای غربی برای کاهش جنایات و تعرض ها تلاش فراوانی می کنند تا این جمله مقدر و محذوف در اذهان شکل نگیرد. آنان با در اختیار گرفتن درست قدرت رسانه ای، به هر نافهمی فهمانده اند که در این شهر نسبت به جرم های خشن، به ویژه نسبت به کودکان و دختران حساسیت زیادی وجود دارد و «کسی به کسی هست». وقتی دختر 10 ساله ای به نام «هولی جونز» در کانادا ناپدید شد، به مدت دو روز «خبر اول» تمام شبکه هیا مهم خبری این کشور بود. ما چه می کنیم؟
فورا اینگونه اخبار را پنهان می کنیم تا زمان دستگیری مجرم. پس از دستگیری مجرمان، اگر برحسب اتفاق خبرنگاری از مجازات مجرم مطلع شود، در چند سایت این خبر منتشر می شود. نهایت جدیت ما آن است که در عصر رسانه، مجرم را معمولا چند سال پس از وقوع حادثه با حضور چند صد نفر اعدام می کنیم و تصور می کنیم همه مجرمان ترسیدند در حالی که اکثریت آنان اساسا از آن مطلع نمی شود.
قطعا اگر قرار بود غربی ها به روش ما عمل کنند آمار جرم و تعرض و جنایت در غرب چندین و بلکه ده ها برابر رقم فعلی بود. آیا غربی ها که روحیه لذت گرایی در میان شان موج می زند کمبود عقلی دارند که با پخش این گونه اخبار خشونت آمیز، آن هم گاهی در صدر اخبار، خاطر مردم خود را مکدر و آنان را نگران می کنند؟ آیا از کم شعوری آنهاست که برنامه های مهم تلویزیونی را قطع و تعقیب و گریز یک مجرم را به طور زنده پخش می کنند؟
اتفاقا غربی ها در این موارد بسیار عاقلانه عمل می کنند چون می دانند مسئله اصلی، دستگیری مجرم نیست بلکه فهماندن این امر به مجرمان بعدی است که اینجا شهر است نه جنگل و ربودن یک کودک یا تعرض به او یعنی مواجهه با کل حکومت و مردم.
در ایران ما، وقتی یک جانی به یک دختر تعرض می کند حداکثر خود را با یک خانواده طرف می بیندکه به راحتی با تهدیدهایی مانند پخش فیلم تعرض یا تجاوز به عضو دیگر خانواده، آنان را از شکایت منصرف می کند ولی در غرب کودک از جامعه ربوده می شود نه از خانواده؛ و جانی می داند از فردا جنایت او مورد توجه همه رسانه هاست و انصراف شاکی خصوصی تاثیری ندارد. اینجاست که در کشورهای غربی به رغم در دسترس بودن شراب و اختلاط و مناظر شهوت انگیز، به خاطر رعبی که در دل مجرمان احتمالی آینده ایجاد می شود، میان نیت شیطانی و محقق ساختن آن نیت، تا حد مقدور فاصله می افتد.
حادثه اسیدپاشی های متوالی در اصفهان درس بزرگی به مسئولان داد ولی متاسفانه مورد بهره برداری قرار نگرفت و به یک رویه تبدیل نشد. این حادثه از موارد استثنایی بود که مسئولان قضایی، انتظامی و به ویژه رسانه ملی به مجرم یا مجرمان، قاطعانه فهماندند که در این مملکت درباره اسیدپاشی «کسی به کسی هست» و حساسیت شدیدی وجود دارد، لذا گرچه مجرمی دستگیر نشد ولی آرامش و امنیت بازگردانده شد. بهایی که مردم اصفهان پرداختند «کمی نگرانی» بود ولی در عوض، نه تنها چندین نفر دیگر، قربانی اسیدپاشی نشدند و امنیت به شهر بازگشت، بلکه اسیدپاشان در سراسر کشور حساب کار خود را کردند.
البته اگر فشار رسانه ای و مردم نبود در جریان اسیدپاشی اصفهان نیز به روشی که در سایر موارد رایج است عمل می شد؛ پنهان کردن واقعه تا حد امکان و تلاش برای دستگیری مجرم. تا قبل از دستگیری هم معلوم نبود ده قربانی دیگر اضافه
۳۱.۷k
۲۰ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.