از پارکينگ خونه اومدم بيرون خيلی منتظر شدم تا وارد خيابون
از پارکينگ خونه اومدم بيرون خيلی منتظر شدم تا وارد خيابون شم،ولی هيچ راننده ای توقف نميکرد که من به مسيرم ادامه بدم،تااينکه يه پرايد ايستاد وبه من اشاره کرد که رد بشم،ازکنارش که رد شدم،بهش گفتم،خيلی مردی،متوجه شدم که راننده يه خانم هست،دوباره گفتم،به توميگن مرد نه اونا ...
۵۱۲
۰۹ بهمن ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.