من و عشق بی حساب شده ایم
من و عشق بی حساب شده ایم
عشق مرا سوزاند و من فراموشش کردم ، عشق احساس را در دلم کشت ، من در دلم خاموشش کردم
من و عشق بی حساب شده ایم ، نه بی قرار ، نه چشم انتظار ، خودم هستم و تنهایی و بی یار…
نه اشکی برای ریختن ، نه دلتنگ یک لحظه ندیدن ! نه در حسرت داشتن کسی ، نه در غم عذاب هر ناکسی!
برای من خیلی چیزها تمام شده ، گرچه یادت مرا سوزاند ، گرچه غم رفتنت مرا لرزاند ، اما با خودم میگویم ارزشش را نداشتی که رفتی…
تو مال من نبودی ، تو آن کسی که میخواستم نبودی….
کسی که دلش با عشق باشد ، کسی که تمام درد و غمش درد دوری از یار باشد…
من و تو بی حساب شده ایم ، گرچه تو از قبل حساب دلم را رسیدی…
این روزها در حال خودم هستم نه در حال دیگری ، این روزها با تنهایی هستم تو خاطرات مرا با خود به کجا میبری؟
من که خاطراتت را خاک کردم ، همه بی محبتی هایت را از دلم پاک کردم ، راهی که تو در آن نیستی را انتخاب کردم ….
نه من و تو و عشق با هم بی حساب شویم ، تا از عالم بی وفایی ها دور شویم
عشق مرا سوزاند و من فراموشش کردم ، عشق احساس را در دلم کشت ، من در دلم خاموشش کردم
من و عشق بی حساب شده ایم ، نه بی قرار ، نه چشم انتظار ، خودم هستم و تنهایی و بی یار…
نه اشکی برای ریختن ، نه دلتنگ یک لحظه ندیدن ! نه در حسرت داشتن کسی ، نه در غم عذاب هر ناکسی!
برای من خیلی چیزها تمام شده ، گرچه یادت مرا سوزاند ، گرچه غم رفتنت مرا لرزاند ، اما با خودم میگویم ارزشش را نداشتی که رفتی…
تو مال من نبودی ، تو آن کسی که میخواستم نبودی….
کسی که دلش با عشق باشد ، کسی که تمام درد و غمش درد دوری از یار باشد…
من و تو بی حساب شده ایم ، گرچه تو از قبل حساب دلم را رسیدی…
این روزها در حال خودم هستم نه در حال دیگری ، این روزها با تنهایی هستم تو خاطرات مرا با خود به کجا میبری؟
من که خاطراتت را خاک کردم ، همه بی محبتی هایت را از دلم پاک کردم ، راهی که تو در آن نیستی را انتخاب کردم ….
نه من و تو و عشق با هم بی حساب شویم ، تا از عالم بی وفایی ها دور شویم
۶۱۶
۰۱ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.