یه روز یه پسر با خانوادش دعواش میشه از خونشون میره و یه م
یه روز یه پسر با خانوادش دعواش میشه از خونشون میره و یه ماه خونه یکی از رفیقاش میمونه بعد یه ماه یه روز یه دختری رو تو اون کوچه میبینه و بهش تیکه میندازه بعد یکی بهش میگه این خواهر همون رفیقت بود که یه ماه خونشون موندی
پسره که خیلی ناراحت میشه میره پیش رفیقش و میگه ببخشید من نمیدونستم اون خواهر تو بود رفیقشم میگه سلامتی رفیقی که یه ماه خونه ما موند ولی خواهرمو ندی
پسره که خیلی ناراحت میشه میره پیش رفیقش و میگه ببخشید من نمیدونستم اون خواهر تو بود رفیقشم میگه سلامتی رفیقی که یه ماه خونه ما موند ولی خواهرمو ندی
۱۶.۱k
۰۹ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.