من که دلم نیومد پارت بعدی رو نزارم😢😭

من که دلم نیومد پارت بعدی رو نزارم😢😭
پارت۲

که یکهو کوک رو میبینه و خب کوکم اونو میبینه ولی محلی بهش نمیده وبا ماشینش از جلوش رد میشه ..

ولی ا/ت بهش میگه:کوک یه لحضه وایستا...(دادمیزنه)

کوک ۲، ۳ متر جلو تر ترمز میگیره

ا/ت میره جلو و میگه کوک منو یادت میاد ؟؟(البته اونجا نمیگه کوک میگه جئونگ کوک)

کوکم میگه :ن(ولی دوروغ میگه)

ا/ت میره تو خودش و پشیمون (چون خیلی عاشق کوکه)

بعد چند ثانیه ا/ت میگه : ام خب اشکال نداره یادت( میاد بعد یه لبخند ملیح میزنه )

بعد به کوک میگه :میتونی منو برسونی خونم؟؟

کوکم میگه :ن

ا/ت هم دلشکسته برمیگرده زیر سقف فرودگاه

کوک تا میاد برگرده که سوارش کنه(چون پشیمون شده)

میبینه که ا/ت اسکیت بردشو گذاشته رو زمین و توی همون هوای بارونی قراره با اسکیت بره

کوک یه نیشخند میزنه و میگه :هنوزم تغییر نکرده

کوک با ماشین میره جلو ا/ت میگه: بیا بالا بارون خیلی شدیده

ا/ت هم همون لحضه یه نیشخند میزنه و میگه: هنوزم مثل قبل ظاهر سردی داره ولی قلبش مهربونه

ا/ت که خیس شده بود سوار ماشین میشه(جلو میشینه)

کوک بهش میگه : سردت نیست ؟؟

ا/ت میگه ن عادیه

صحبتشون تموم میشه و میرسن خونه ی ا/ت

که ا/ت به کوک میگه......



تلوخدا حمایتتتت کنییییییییییییییییننننن😢😭🐄

منتظر پارت بعدی باشید🍬🍰