آنگاه که لایق شدم وُ عشق چشیدم
آنگاه که لایق شدم وُ عشق چشیدم
از متنِ زمین، متنِ زمان، دست کشیدم
آنگاه که چشمانِ توأم وسوسهزا شد
آدم شدم وُ عُلقه زِ فردوس بُریدم!
جبریلِ نگاهت که به من وحی فرستاد
جُز کعبهیِ چشمت صَنما هیچ ندیدم!
یارا! نگهت را چو بُریدی زِ نگاهم
طنّاز شدی، ناز شدی، ناز خریدم!
گیسویِ بهارت چو سپردی تو به دستم
من پُود شدم، تار شدی، در تو تنیدم!
ترسیم که کردی به لبت خندهیِ خود را
ناگاه به معراجِ لبانِ تو رسیدم!
کجخُلقی و بدعهدیِ لبهای تو مرگست
از ترسِ مبادا کفن از پیش خریدم!
«عزرا» اگَرَش «ئیل»نباشد اثرش نیست
از هرچه نخواهی، به خدا، دست کشیدم!
از متنِ زمین، متنِ زمان، دست کشیدم
آنگاه که چشمانِ توأم وسوسهزا شد
آدم شدم وُ عُلقه زِ فردوس بُریدم!
جبریلِ نگاهت که به من وحی فرستاد
جُز کعبهیِ چشمت صَنما هیچ ندیدم!
یارا! نگهت را چو بُریدی زِ نگاهم
طنّاز شدی، ناز شدی، ناز خریدم!
گیسویِ بهارت چو سپردی تو به دستم
من پُود شدم، تار شدی، در تو تنیدم!
ترسیم که کردی به لبت خندهیِ خود را
ناگاه به معراجِ لبانِ تو رسیدم!
کجخُلقی و بدعهدیِ لبهای تو مرگست
از ترسِ مبادا کفن از پیش خریدم!
«عزرا» اگَرَش «ئیل»نباشد اثرش نیست
از هرچه نخواهی، به خدا، دست کشیدم!
۱.۵k
۱۵ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.