ای اقاقی های وحشی که بی هیچ لبخندی
ای اقاقی های وحشی که بی هیچ لبخندی
درکنار کلبه تاریک من پاگرفته اید,
ای واژه های تلخ تنهایی,
ای عابران خسته سرنوشت
ای ورق های پاره شده درغبارسهمگین,
ایا کسی مرا؛………؛
درخاطرات اشکهایش می شناسد؟
ایا عابران کوچه های غم,
فقط برای یک لحظه کنارپنجره رازهایم می نشیند؟
تاقصه ملکه قصرماتم را بازگویم؟
باشمایم!!
ای ادمهای شیشه ای!!!
من درحسرت یک تبسم صمیمی مانده ام,
ای کوچه های گلی رویا,
ایا گامهای دیروزکودکی ام را,
باشادی به من بازمی گردانید؟
باشماهایم ای اسطوره های قصرماتم !!!!
درکنار کلبه تاریک من پاگرفته اید,
ای واژه های تلخ تنهایی,
ای عابران خسته سرنوشت
ای ورق های پاره شده درغبارسهمگین,
ایا کسی مرا؛………؛
درخاطرات اشکهایش می شناسد؟
ایا عابران کوچه های غم,
فقط برای یک لحظه کنارپنجره رازهایم می نشیند؟
تاقصه ملکه قصرماتم را بازگویم؟
باشمایم!!
ای ادمهای شیشه ای!!!
من درحسرت یک تبسم صمیمی مانده ام,
ای کوچه های گلی رویا,
ایا گامهای دیروزکودکی ام را,
باشادی به من بازمی گردانید؟
باشماهایم ای اسطوره های قصرماتم !!!!
۱.۰k
۰۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.