چشمامو به حالت مظلومانه به طرف لوهان گرفتم
چشمامو به حالت مظلومانه به طرف لوهان گرفتم
لوهانم چپ چپ نگام کردو راضی شد بخره
رفتیم یکم بستنی خوردیمو لوهانم تا جایی که تونست جک گفت منم که از خنده غش کردم
وقتی اومدیم خونه رو تخت ولو شدم کیفمو پرت کردم تو کمد اوففف چه رووووزیییی اصلا نفهمیدم کی خوابم برد
با صدای لولو بیدار شدم:
_هیومییییییییین
_یاااااا نمیزاری بخوابما
_امروز تولدته اسکلت
_من باربیم باربییی
_باشه اسکلت
_یاااااا
لولو زد زیر خنده و گفت:پاشو بریم یه جایی
_کجا؟
اصلا توجه نکرد و رفت آماده شد منم آماده شدم
_یااا نمیخوای حرف بزنی؟؟
_تو فقط بیا
نمیپونم کجا داشتیم میرفتیم فقط تو ماشین نشستم و به بیرون نگاه کردم چقدر هوا خوبه امروز!
_رسیدیم
یه نگاهی به درو بر کردم یه رستوران خیلی شیک و مجللی بود وای خیلی قشنگ بود!
پیاده شدم رفتم سمت لوهان
_اینجا کجاس؟برای چی منو آوردی اینجا؟
_چوننن تولدته
وقتی رفتم نشستم یه کیک تولد که خیلی بزرگ بود و روش رو خامه پوشیده بود دیدم با خوش حالی جیغ زدم
لوهانم چپ چپ نگام کردو راضی شد بخره
رفتیم یکم بستنی خوردیمو لوهانم تا جایی که تونست جک گفت منم که از خنده غش کردم
وقتی اومدیم خونه رو تخت ولو شدم کیفمو پرت کردم تو کمد اوففف چه رووووزیییی اصلا نفهمیدم کی خوابم برد
با صدای لولو بیدار شدم:
_هیومییییییییین
_یاااااا نمیزاری بخوابما
_امروز تولدته اسکلت
_من باربیم باربییی
_باشه اسکلت
_یاااااا
لولو زد زیر خنده و گفت:پاشو بریم یه جایی
_کجا؟
اصلا توجه نکرد و رفت آماده شد منم آماده شدم
_یااا نمیخوای حرف بزنی؟؟
_تو فقط بیا
نمیپونم کجا داشتیم میرفتیم فقط تو ماشین نشستم و به بیرون نگاه کردم چقدر هوا خوبه امروز!
_رسیدیم
یه نگاهی به درو بر کردم یه رستوران خیلی شیک و مجللی بود وای خیلی قشنگ بود!
پیاده شدم رفتم سمت لوهان
_اینجا کجاس؟برای چی منو آوردی اینجا؟
_چوننن تولدته
وقتی رفتم نشستم یه کیک تولد که خیلی بزرگ بود و روش رو خامه پوشیده بود دیدم با خوش حالی جیغ زدم
۶.۸k
۰۴ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.