مولانا این مفهوم را به زیباترین شکلی در داستان معروف موسی
مولانا این مفهوم را به زیباترین شکلی در داستان معروف موسی و شبان بیان میکند که همه ما به آن آشنایی داریم. شاید بهتر باشد درآن تعمق بیشتری بکنیم: موسی به چوپانی برخورد میکند که مشغول راز و نیاز با خدایی است که او را دوست خود میداند:
تو کجایی تا شوم من چاکـرت
چارقت دوزم کنم شــانه ســـرت
دستکت بوسم، بمــــالم پایکت
وقت خواب آید، بروبـم جایکــت
گرتورا بیماری یی آید به پیش
من توراغمخوارباشم همچوخویش
موسی به عنوان نماینده تفکر رسمی مذهبی این سخنان را »کفرگوئی« میداند و میگوید: »خود مسلمان ناشده کافرشدی«. خطابی که از خدا دریافت میکند، صدای خدای عرفا است که میگوید: »بنده مارا زما کردی جدا«
مابــرون را ننــگریــم و قــال را
مادرون را بنـــگریــم و حـــال را
آتشــی از عشــق درجان برفروز
سربه سر فکر و عبارت را بسوز
ملت عشق از همه دین هاجداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
واقعا دوست دارم ای قطعه زیبارو و بخاطر این که پدرم همیشه برای من آن را زمزمه میکرد و تا حال برا من زیباست
تو کجایی تا شوم من چاکـرت
چارقت دوزم کنم شــانه ســـرت
دستکت بوسم، بمــــالم پایکت
وقت خواب آید، بروبـم جایکــت
گرتورا بیماری یی آید به پیش
من توراغمخوارباشم همچوخویش
موسی به عنوان نماینده تفکر رسمی مذهبی این سخنان را »کفرگوئی« میداند و میگوید: »خود مسلمان ناشده کافرشدی«. خطابی که از خدا دریافت میکند، صدای خدای عرفا است که میگوید: »بنده مارا زما کردی جدا«
مابــرون را ننــگریــم و قــال را
مادرون را بنـــگریــم و حـــال را
آتشــی از عشــق درجان برفروز
سربه سر فکر و عبارت را بسوز
ملت عشق از همه دین هاجداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
واقعا دوست دارم ای قطعه زیبارو و بخاطر این که پدرم همیشه برای من آن را زمزمه میکرد و تا حال برا من زیباست
۱.۴k
۰۹ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.