هوا سنگین بود... اسمان بارانش گرفته بود... دخترکی خیس از بی سر پناهی می گفت :خدایا گریه نکن درست میشه امروز خدا هم گریه میکرد...
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.