آدم های زیادی به دیدارت خواهند آمد،
آدم های زیادی به دیدارت خواهند آمد،
دستت را می فشارند،
روی ماهت را میبوسند
و صمیمانه ترین تبریکات قلبیشان را نثارت می کنند،
ولی...
هیچ کدام مثل من گوشه مبل خانه ات کز نمی کند،
هیچ کدام برایت شعر نمی نویسد،
هیچ کدام شعر نمی خواند.
من زیرکانه دردم را پشت دود سیگارم پنهان می کنم
و با صدایی که بطور غم انگیزی می گیرد، برایت می خوانم
از غربتم در شهرهای دور،
از غربتت همین نزدیکی ها،
از دور بودنت،
از این سالیان سال،
از این یک سال دیگر هم،
از این تولدها،
از این جشن های بدون من،
از این جشن های بدون تو،
از آروزهایی که برایت داشتم،
از آرزوهایی که برایت دارم،
از آرزوهایی که پشت دستم را داغ کردهام
و دیگر نخواهم داشت،
از وعده های دروغ...
این که سال بعد می آیم
و هرگز نیامدنم،
این که سال بعد منتظرم می مانی
و منتظر نماندنت.
من روی ماهت را می بوسم،
صمیمانه ترین تبریکات قلبی ام را تقدیمت می کنم
و مصرانه وعده می دهم سال بعد، همین موقع می آیم،
دستت را می فشارند،
روی ماهت را میبوسند
و صمیمانه ترین تبریکات قلبیشان را نثارت می کنند،
ولی...
هیچ کدام مثل من گوشه مبل خانه ات کز نمی کند،
هیچ کدام برایت شعر نمی نویسد،
هیچ کدام شعر نمی خواند.
من زیرکانه دردم را پشت دود سیگارم پنهان می کنم
و با صدایی که بطور غم انگیزی می گیرد، برایت می خوانم
از غربتم در شهرهای دور،
از غربتت همین نزدیکی ها،
از دور بودنت،
از این سالیان سال،
از این یک سال دیگر هم،
از این تولدها،
از این جشن های بدون من،
از این جشن های بدون تو،
از آروزهایی که برایت داشتم،
از آرزوهایی که برایت دارم،
از آرزوهایی که پشت دستم را داغ کردهام
و دیگر نخواهم داشت،
از وعده های دروغ...
این که سال بعد می آیم
و هرگز نیامدنم،
این که سال بعد منتظرم می مانی
و منتظر نماندنت.
من روی ماهت را می بوسم،
صمیمانه ترین تبریکات قلبی ام را تقدیمت می کنم
و مصرانه وعده می دهم سال بعد، همین موقع می آیم،
۱.۹k
۱۱ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.