می روم خسته و افسرده و زار
می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه ی خویش
بخدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه ی خویش
می برم تا ز تو دورش سازم
ز تو , ای جلوه ی امید محال
می برم زنده به گورش سازم
تا از این پس نکند یاد وصال
ناله می لرزد , می رقصد اشک
آه , بگذار که بگریزم من
از تو , ای چشمه ی جوشان گناه
شاید آن به , که بپرهیزم من
فروغ فرخ زاد
سوی منزلگه ویرانه ی خویش
بخدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه ی خویش
می برم تا ز تو دورش سازم
ز تو , ای جلوه ی امید محال
می برم زنده به گورش سازم
تا از این پس نکند یاد وصال
ناله می لرزد , می رقصد اشک
آه , بگذار که بگریزم من
از تو , ای چشمه ی جوشان گناه
شاید آن به , که بپرهیزم من
فروغ فرخ زاد
۳.۸k
۱۶ اسفند ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.