در زندگی از چیزهای زیادی می ترسیدم و نگران بودم, تا اینکه
در زندگی از چیزهای زیادی میترسیدم و نگران بودم, تا اینکه آنها را تجربه کردم و حالا ترسی از آنها ندارم. از تنهایی میترسیدم، یاد گرفتم خود را دوست بدارم. از شکست میترسیدم، یاد گرفتم تلاش نکردن یعنی شکست. از نفرت میترسیدم، یاد گرفتم به هر حال هر کسی نظری دارد. از درد میترسیدم، یاد گرفتم درد کشیدن برای رشد روح لازم است. از سرنوشت میترسیدم، یاد گرفتم من توان تغییر آن را دارم. از گذشته میترسیدم، فهمیدم گذشته توان آسیب رساندن به من را ندارد. و در آخر از تغییر میترسیدم، تا اینکه یاد گرفتم حتی زیباترین پروانهها هم قبل از پرواز کرم بودند و تغییر آنها را زیبا کرد.
به همین سادگی
به همین سادگی
۱.۴k
۲۴ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.